دشمنان انقلاب اسلامی با به میدان آوردن عناصری در گروههای سیاسی داخلی وابسته به خود که به تناوب از آنها نام برده و حمایت صریح خود را از آنها اعلام کرده و میکنند، بر آن شدند که از عظمت این رخداد عظیم بکاهند. در همین راستا با مطرح کردن بحث «تقلب در انتخابات» - ادعایی که علیرغم مهلتهای چندین باره شورای نگهبان، هیچ گاه از سوی مدعیان، دلیلی مستند برایش اقامه نشد - نظام جمهوری اسلامی ایران را با کودتایی مخملی به مخاطره انداختند. این ادعا به کرات از سوی کاندیداهای اصلاحطلب شکست خورده در انتخابات و گروههای حامی این دو مطرح شد. «تقلب» به اذعان محمدعلی ابطحی از متهمان حوادث پس از انتخابات به اسم رمز آشوب تبدیل شد و با ادعای آن امکان اردوکشی خیابانی به بهترین شکل پدید آمد. همسر یکی از چهرههای سیاسی هم که کمتر در رسانهها دیده شده است، روز انتخابات در پای صندوق رأی در پاسخ به این سؤال که اگر در انتخابات تقلب شود چه اتفاقی میافتد، گفت: اگر تقلب شود، از مردم میخواهم با حضور در خیابانها واکنش نشان دهند. اما در صورتی که تقلب انجام نشود، مطمئن هستم که میرحسین موسوی رأی خواهد آورد. میرحسین موسوی، کاندیدای اصلاحطلبان در حالی که هنوز انتخابات پایان نیافته و مردم پای صندوقهای رأی حضور داشتند، حدود ساعت 23 همان شب خبرنگاران را جمع کرد و اعلام کرد که فرد برگزیده ملت است. آن روز که موسوی در فردای انتخابات فرمان آشوبها را صادر نمود و اعلام کرد که تسلیم رای ملت نخواهد شد و تا ابطال انتخابات پیش خواهد رفت, وارد بازی خطرناکی شد که معلوم بود نخواهد توانست آن را مهار نماید. موسوی کوچکتر و ناتوانتراز آن بود که بتواند مدیریت این فتنه عمیق را به عهده گیرد و کروبی ساده لوحتر از آن که بدنه فتنهگران وی را جدی بگیرند و گوش به حرفش باشند و خاتمی عافیتطلبتر از آن که یارای ایستادگی در معرکههای سخت را داشته باشد. بدین سان بود که طیفهای مختلفی از ضدانقلاب و دستگاههای جاسوسی نظام سلطه با اهداف و اغراض متفاوت در گستره فتنه سبز از بدنه تا راس آن نفوذ کرده و کار را از دست نامزدهای کم اقبال انتخابات دهم خارج ساختند! آغاز کودتای مخملی یا عملیات براندازی نظام در جریان عملیات فروپاشی ایدئولوژیک، نظریه پردازان جریان اصلاح طلب که خاتمی به عنوان رئیس جمهور در رأس آنان قرار داشت راهبرد «فتح سنگر به سنگر قدرت» در چارچوب نظریه «فشار از پایین و چانه زنی در بالا» را مطرح کردند. این کار نیاز به سناریوسازی داشت. نخستین سناریو در کوی دانشگاه در تاریخ18/4/78 اجرا شد. نویسندگان این سناریو به بهانه ضرب و شتم دانشجویان تلاش کردند تا مردم را به کف خیابان ها کشانده و علیه حاکمیت به حرکت درآورند و توسط آنها مطالبات خود را از نظام درخواست کنند. تبلیغات سنگین به نفع غائله آفرینان از سوی غربی ها و رسانه های شان انجام شد. دومین سناریو، تحصن نمایندگان مجلس ششم- وابسته به اصلاح طلبان و دوم خردادی ها- بود. این تحصن به ظاهر در اعتراض به رد صلاحیت ها از سوی شورای نگهبان صورت گرفت و نمایندگان متحصن با رسانه ها مصاحبه کرده و بیانیه صادر کردند. تحصن نمایندگان بازتاب گسترده ای در غرب داشت تا حدی که اتحادیه اروپا، پارلمان آلمان، کنگره آمریکا و رئیس جمهوری آن کشور به نفع سناریوی تحصن در مجلس ایران موضع گیری کردند. از شواهد و قراین چنین برمی آید که در هر دو سناریوی تحصن نمایندگان و حادثه کوی دانشگاه، برای راه اندازی کودتای مخملی یا به اصطلاح انقلاب مخملی برنامه ریزی شده بود و در پشت صحنه هر دو سناریو سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت قرار داشتند. اما این کودتاها هریک به دلایلی به پیروزی نرسید و برعکس زمینه شکست اصلاح طلبان را در شورای شهر و مجلس هفتم فراهم ساخت. شکست اصلاح طلبان در انتخابات نهم ریاست جمهوری سبب متوقف شدن عملیات فروپاشی ایدئولوژیک و راهبرد فتح سنگر به سنگر شد. این بار تمام گروه های اصلاح طلب، لیبرال ها، سلطنت طلب ها، تروریست های مجاهدین خلق، و نیز تمامی گروه ها و عناصر مخالف حاکمیت دینی با حمایت وسیع و گسترده سفارت خانه های خارجی و به طور کلی کشورهای غربی با تمام قوا وارد صحنه شده و کوشیدند که در انتخابات ریاست جمهوری دهم کار نظام را یک سره نمایند و انقلاب مخملی را به ثمر برسانند. انقلاب مخملی در ایران مانند گرجستان و اوکراین دو مرحله داشت. در مرحله اول (پیش از انتخابات) کارهای ذیل صورت گرفت: 1- سیاه نمایی و تخریب گسترده دولت، ماه ها قبل از برگزاری انتخابات. 2- طرح موضوع صیانت از آرا و ضرورت تضمین سلامت انتخابات به منظور ایجاد شبهه و فضاسازی برای بی اعتماد کردن مردم. 3- القای پیروزی کاندیدای مورد نظر قبل از برگزاری انتخابات و منوط ساختن آن با برگزاری انتخابات سالم.
1- بلافاصله بعد از انتخابات و قبل از شمارش آرا و اعلام نتایج، میرحسین موسوی پیروز اعلام شد و قبل از همه خاتمی و ع - ل به او تبریک گفتند. همان طوری که اعلام پیروزی غیرقانونی و مغرضانه بود، اعلام تبریک نیز مغرضانه و غیرقانونی بود. 2- با شمارش آرا و مشخص شدن کاندیدای پیروز، کودتاچیان که از قبل فضاسازی کرده بودند موج سنگینی از اعتراض ها را در خیابان های تهران سازمان دهی کردند و مسئله تقلب در انتخابات را مطرح کرده و خواستار ابطال آن شدند. همان طوری که قبلا گفته شد در این موج همه گروه ها و عناصر ضدانقلاب و تمام کسانی که منافع شخصی خود را در خطر می دیدند دست در دست هم دادند تا حاکمیت را مجبور به عقب نشینی نموده و خواسته های خود را تحمیل کنند. اما این غائله با وجودی که ابعاد وسیع داخلی و خارجی داشته و خسارات سنگین مادی و معنوی به وجود آورد، نتوانست حاکمیت اسلامی ایران را از پا درآورد. کودتای مخملی یا موج سبز در این مرحله شکست خورد و ماهیت و چهره های گروه های اغتشاشگر برای عموم مردم روشن شد. جبهه استکبار با خطای محاسبه بوی کباب استشمام کرده بود و هزینه اش را پرداخت ، آنها البته دیر رسیده اند. واقعیت این است که آشوب پس از انتخابات، برای فلج کردن جمهوری اسلامی تدارک شد. اما مثل تزریق یک میکرب ضعیف شده (واکسیناسیون) عمل کرد و نظام جمهوری اسلامی تا سال ها از تهدیدهای مشابه بیمه شد. جمهوری اسلامی در آبان 88، همان جمهوری اسلامی اردیبهشت و خرداد نیست. ملت و دولت ایران در این 4، 5 ماه به اندازه 50-40 سال تجربه عملی اندوخت و دشمن، 20ساله خود را سوزاند و خاکسترش را برباد داد. این یک رزم جدی بود تا کشور ما قوت ها و ضعف ها و آسیب ها را بشناسد. فتنه سبز، یک واکسیناسیون ملی سلامت بود، با وجود همه تب و التهاب و ناگواری هایش. بله اوضاع بحرانی است اما برای آفرینندگان بحران نه کشور و نظام.
و اما دلایل شکست کودتای مخملی در این مرحله را می توان چنین برشمرد:
عدم مقبولیت نظام حاکم، اقتدارگرایی حاکمان، شکاف اجتماعی، بحران هویت، نبود دموکراسی و توانمندی انجوها و جنبش دانشجویی وابسته به خارج، از جمله عواملی هستند که در کودتاهای مخملی در کشورهای چون گرجستان و اکراین بسترساز انقلاب های مخملی به شمار می روند. اما این عوامل در ایران کاملا متفاوت است. نظام ایران نظامی برخاسته از اراده مردم است که از بدو تأسیس تاکنون ارکان آن با دهها انتخابات پارلمانی، ریاست جمهوری، شورای نگهبان قانون اساسی و شوراهای شهر تثبیت شده است. مردم ایران بیش از سه دهه است که دموکراسی را در منطقه تمرین کرده اند و شعار دموکراسی غربی برای اکثریت آنان جاذبه ای ندارد. همین برگزاری انتخابات متعدد نشان می دهد که نظام سیاسی ایران آن طوری که متهم می کنند، اقتدارگرا نبوده و حاکمان اقتدارگرا نمی توانند خود را بر مردم تحمیل کنند. درحالی که مردم اروپای شرقی، قفقاز و آسیای مرکزی از چنین امتیازی برخوردار نبودند و نمی باشند و رهبران آن ها همان اقتدارگرایان دوران رژیم های کمونیستی و پساکمونیستی هستند. ناسازگاری کودتای مخملی با ساختار سیاسی و حقوقی در ایران و نقش تعیین کننده حکمرانی مذهبی در این کشور که مانع از رشد دموکراسی غربی و سکولاریسم می شود سید محمد خاتمی در گفتگو با جورج سوروس، طراح و مجری انقلاب مخملی در ایران و جهان اعتراف می کند. جورج سوروس رئیس هیئت مدیره موسسه جامعه باز(OSI) در مراسمی که به مناسبت هشتمین سالگرد حوادث یازدهم سپتامبر شامگاه 11 سپتامبر 2009 در سالن اجتماعات هتل بین المللی ترامپ (Trump International Hotel) در نیویورک برگزار شد در جمع مدیران و فعالان تعدادی از سازمان های غیردولتی آمریکا به اظهارات خاتمی در دیدار با خود اشاره کرد و گفت: خاتمی در این جلسه به من گفت که تعارض موجود بین ساختار حقیقی و ساختار حقوقی در ایران مهمترین مانع برای پیشرفت و توسعه روابط ایران با غرب است. سوروس افزود: خاتمی معتقد بود که دموکراسی و رواداری دولت با ساختار کنونی یک حکومت مذهبی که در رأس آن رهبر مذهبی حکمرانی می کند، به دست نخواهد آمد. وی افزود: خاتمی انتخاب احمدی نژاد را حرکتی در جهت تثبیت بیشتر قدرت رهبر مذهبی ایران ارزیابی کرد و معتقد بود که در دوران احمدی نژاد جامعه مدنی تحت فشارهای بیشتری قرار گرفته است. سوروس ادامه داد: خاتمی در این جلسه به من گفت که کلید قفل بسته شده سیاست در ایران تنها و تنها فشارهای اجتماعی و کمپین های وابسته به جنبش های دانشجویی، کارگری و زنان است که باید خواسته های گروهی و شعار تغییر را از درون دفاتر دربسته خود به سطح معابرعمومی منتقل کنند. وی اظهار داشت: خاتمی در این دیدار کاملا در نقش رهبر مخالفین دولت در ایران صحبت می کرد.
نظام ایران، نظامی مذهبی است که در رأس آن ولی فقیه قرار دارد. ولی فقیه بصورت غیرمستقیم توسط مردم و مستقیم توسط خبرگان رهبری انتخاب می شود این سازوکار سبب شده است که شخصیت والا، لایق و توانمندی در رأس نظام قرار بگیرد. در ایران هم شخص رهبری و هم جایگاه قانونی او از مشروعیت و قداست مردمی و دینی برخوردار است. به این قدرت و مشروعیت رهبری آقای خاتمی در صحبت هایش با سوروس آنجا که می گوید «دموکراسی و رواداری دولت با ساختار کنونی یک حکومت مذهبی که در رأس آن رهبر مذهبی حکمرانی می کند، به دست نخواهد آمد» به شکل دیگری اعتراف می نماید. ولی فقیه کنونی شخصیت کم نظیری است که در طی بیش از دو دهه ایران و انقلاب اسلامی را به بهترین وجه رهبری کرده و از گردنه های سختی عبور داده است. چگونگی برخورد رهبری با کودتای مخملی و وضعیت دشواری که به وجود آورده بودند یک بار دیگر عظمت و درایت این مرد بزرگ را به نمایش گذاشت. در کشورهایی که کودتای مخملی پیروز شده است مردم از داشتن رهبر آگاه، آزاده و با درایت محروم بوده اند.
ملت ایران علاوه بر سابقه تاریخی، در پرتو انقلاب اسلامی و به دوش کشیدن پرچم مقاومت و مبارزه با دشمنان داخلی و خارجی، در مقایسه با سایر ملت های منطقه از میزان آگاهی بالایی برخوردار است. تشخیص ترفندها، حمایت از منافع ملی و پاسداری از آرمان های دینی از مهمترین خصوصیات ملت ایران در حال حاضر است که آن را در زمان های مختلف به نمایش گذاشته است. مهمتر از همه عشق به رهبری و وفاداری به آرمان های بنیانگذار جمهوری اسلامی اکثریت مردم ایران را به هم پیوند داده است. کل یوم عاشورا کل ارض کربلا |