امیرالمؤمنین علی (ع) در خطبه ٣۴ نهج البلاغه خطاب به مردم کوفه می فرمایند:«به خدا سوگند شما بد وسیله ای برای افروختن آتش جنگ هستید؛شما را فریب می دهند اما فریب دادن نمی دانید،سرزمین شما را پیاپی می گیرند و شما پروا ندارید.چشم دشمن برای حمله ی شما خواب ندارد،ولی شما در خواب غفلت به سر می برید.به خدا سوگند شکست برای کسانی است که دست از یاری یکدیگر می کشند.»
و در خطبه ٢۷ باز خطاب به مردم کوفه می فرمایند:« آگاه باشید! من شب و روز، پنهان وآشکار،شما را به مبارزه با شامیان دعوت کردم و گفتم پیش از آنکه آنها با شما بجنگند با آنان نبرد کنید.به خدا سوگند! هر ملتی که
درون خانه خود مورد هجوم قرار گیرد ذلیل خواهد شد.اما شما سستی به خرج دادید... به شما حمله می کنند،شما حمله نمی کنید؟! با شما می جنگند،شما نمی جنگید؟اینگونه معصیت خدا می شود و شما رضایت می دهید؟ وقتی در تابستان فرمان حرکت به سوی دشمن می دهم،می گوئید: هوا گرم است...و آنگاه که زمستان فرا رسد می گوئید:هوا خیلی سرد است بگذار سرما برود... خدا شما را بکشد که دل من از دست شما پرخون، وسینه ام از خشم شما مالامال است.»
وامروز در عصر غیبت، نائب بر حق علی و فرزندان علی، بارها و بارها ما را از حمله شامیانِ زمان آگاهی می دهد وما را به مبارزه با دشمن می خواند، چندین سال است که به ما هشدار می دهد با جنگ نرم مبارزه کنید.از جمله ایشان فرمودند: «وقتی انسان، تجهیز، صفآرایی، دهانهای با حقد و غضب گشوده شده و دندانهای با غیظ فشرده شده علیه انقلاب، امام خمینی و آرمانهای نظام اسلامی را می بیند وجود این جنگ نرم را باور می کند هرچند ممکن است عدهای اینها را نبینند.» و در جایی دیگر فرمودند:« امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم دشمن که هدف آن ایجاد تردید، اختلاف و بدبینی میان آحاد مردم است و مهمترین راههای مقابله با این تهاجم حفظ و تقویت بصیرت، روحیه بسیجی، امید کامل به آینده و مراقبت جدی در تشخیصها است.»اما ما هر روز به یک بهانه از مبارزه فرار می کنیم.یک روز بهانه تحصیل داریم( که البته اگر به معنای واقعی تحصیل همراه با تهذیب داشته باشیم،خود مبارزه است) ، روزی بهانه مشغله کاری و روز دیگر زن و فرزند و در پایان می گوئیم که پیر شده ایم و توان جنگ نداریم