شخصیت امیر المومنین علی ع
در ارتباط با بیان شخصیت مولا علی ع زبان قاصر است و قلم ناتوان ..تا جاییکه حتی مسیحی ها و سنی مذهب ها و دانشمندان جهان نیز زبان به ستایش این ابر مرد تاریخ گشادند ...
علی ع مرد حکمت و علم و فداکاری ها و از خود گذشتگی ها، تواضع و فروتنی ، ادب، مهربانی و عطوفت، ضعیف پروری، عدالت، آزادگی و آزادیخواهی،احترام به انسان،ایثار،شجاعت،مروت و مردانگی نسبت به دشمن، سخا و جود و کرم و....بود ..
علی ع یک انسان کامل بود که تمام خصلتهایش ..دوستیش و دشمنیش و تمام زندگیش در راه رضای پروردگار عالم بود ...حال باید دید چرا منافقان و دشمنان از علی ع میترسیدند و با او مخالفت می کردند ؟ ..پیغمبر گرامی اسلام خطاب به امیر مومنان فرمودند :: “یا علی! مومن تو را دشمن ندارد و منافق تو را دوست نمی دارد.”( نهج البلاغه، حکمت 42)
دشمنان و منافقان با شخص علی مخالف نبودند ..بلکه با اعتقادات علی ع مخالفت میکردند ....از شخص علی ع نمی ترسیدند بلکه از تفکرات الهی علی ع میترسیدند ..از فکر میترسیدند نه شخص....از عدالت و تقوا و سابقه و ایمان و عمل و خداشناسی و ..علی ع میترسیدند و مخالفت میکردند...علی ع در راه احیای اهداف الهی با هیچکسی تعارفی نداشت ...بقول استاد شهید مطهری :
((اگر شخصیت علی (ع)، امروز تحریف نمی شد و همچنان که بوده ارائه داده می شد، بسیاری از مدعیان دوستیش در ردیف دشمنانش قرار می گرفتند! علی(ع) در راه خدا از کسی ملاحظه نداشت بلکه اگر به کسی عنایت می ورزید و از کسی ملاحظه می کرد به خاطر خدا بود. قهرا این حالت، دشمن ساز است و روح های پر طمع و پر آرزو را رنجیده می کند و به درد می آورد. در میان اصحاب پیغمبر (ص) هیچ کس مانند علی(ع) دوستانی فداکار نداشت، همچنانکه هیچ کس مانند او دشمنانی این چنین جسور و خطرناک نداشت.))
دشمنان امام خامنه ای :
نمیخواهم بین شخصیت امام علی ع و رهبری عزیز مقایسه کنم چونکه علی ع امام معصوم و انسانی بی نظیر بود که با کسی قابل مقایسه نیست .. فقط میخواهم شباهت اتفاقات زمان امام علی ع و زمان امام خامنه ای را مرور کنیم ......اگر دقیقا مقایسه کنید بین حرکات دشمنان و منافقان زمان علی ع و منافقان زمان حاضر خودتان به این نتیجه خواهید رسید که همان تفکرات شیطانی که با علی ع مخالفت کردند و باعث شهادت وی شدند ... الان نیز وجود دارند و علت مخالفت با رهبری نیز ترس از افکار الهی سید علی خامنه ای است نه شخص او ..
دشمنان از تفکرات الهی این رهبر فرزانه و کم نظیر می ترسند و علت تمام این هجوم همه جانبه منافقان و دشمنان از داخل و خارج به این مرد بزرگ همین است ..یعنی ترس از فکر رهبری ..از سخنانش ..از افکار الهی و خصوصیات علی گونه اش...حال در این راه از آیات و روایات زیادی بصورت گزینشی استفاده میکنند و تفسیرهای مضحک و دلایل بچه گانه و استدلالهای فسیل شده و ..می آورند تا این جایگاه مهم الهی را یعنی جایگاه ولایت فقیه را کم رنگ و بی اهمیت کنند و از بین ببرند ...
اینهمه سایتهای اینترنتی و کانالهای ماهواره و کتاب و سخنرانی و ..بر علیه رهبری عزیز همین معنی را میدهد که آنان با افکار الهی مخالفند و می هراسند نه شخص...
من دوستان جاهل زیادی را ملاقات کرده ام که به آقا امام زمان اعتقاد دارند و اما رهبری حکومت اسلامی را قبول ندارند ..یعنی همان راهی که دشمنان میروند..دوستان جاهل نیز میروند ..
علی(ع) دو طبقه را سخت دفع کرده است1 - منافقان زیرک. -2 زاهدان احمق. همین دو درس، برای مدعیان تشییع او کافی است که چشم باز کنند و فریب منافقان را نخورند، تیزبین باشند و ظاهربینی را رها نمایند
امسال براى اینکه ما بتوانیم آنچه را که در این دعاى شریف به ما تعلیم داده شده است و وظیفهى ماست، انجام بدهیم، براى اینکه بتوانیم بر طبق اقتضائات کشور و ظرفیتهاى کشور حرکت کنیم، احتیاج داریم به اینکه همت خودمان را چند برابر کنیم؛ کار را متراکمتر و پرتلاشتر کنیم. من امسال را به عنوان سال «همت مضاعف و کار مضاعف» نامگذارى میکنم. به امید اینکه در بخشهاى مختلف، بخشهاى اقتصادى، بخشهاى فرهنگى، بخشهاى سیاسى، بخشهاى عمرانى، بخشهاى اجتماعى، در همهى عرصهها، مسئولین کشور به همراه مردم عزیزمان بتوانند با گامهاى بلندتر، با همت بلندتر، با کار بیشتر و متراکمتر، راههاى نرفتهاى را بپیمایند و به هدفهاى بزرگ خود انشاءاللَّه نزدیکتر شوند. ما به این همت مضاعف نیازمندیم. کشور به این کار مضاعف نیازمند است.
باید به خداى متعال توکل کنیم؛ از خداى متعال استمداد کنیم و بدانیم که زمینه براى کار، زیاد است. دشمنان، دشمن علم و ایمان جامعهى ما هستند. علم و ایمان را به صورت مضاعف در میان خودمان باید تقویت کنیم. انشاءاللَّه راهها هموار خواهد شد؛ موانع، کوچک خواهد شد و کمک الهى و نصرت الهى، ملت ما و کشور ما و مسئولین ما را همراه و زیر سایهى خود خواهد داشت.
حضرت امام خمینی از عملکرد این دو تن ـ روحانی و روحانی نما ـ اینگونه سخن می گوید :
مرحوم شیخ فضل الله نوری ـ رحمه الله علیه » ایستاد که « مشروطه باید مشروعه باشد باید قوانین موافق اسلام باشد » . در همان وقت که ایشان این امر را فرمود و متمم قانون اساسی هم از کوشش ایشان بود مخالفین خارجی ها که یک همچو قدرتی را در روحانیت می دیدند کاری کردند در ایران که شیخ فضل الله مجاهد مجتهد دارای مقامات عالیه را یک دادگاه درست کردند و یک نفر منحرف روحانی نما او را محاکمه کرد و در میدان توپخانه شیخ فضل الله را در حضور جمعیت به دار کشیدند .
شما می دانید که مرحوم شیخ فضل الله نوری را کی محاکمه کرد. یک معمم زنجانی یک ملای زنجانی محاکمه کرد و حکم قتل او را صادر کرد
پس از پیروزی نهضت مشروطه و روشن شدن خطر انحراف آن، اقدامات شیخ فضلاللَّه نوری به عنوان یکی از عالمان بزرگ زمان، علیه مشروطه غیرمشروعه از اوایل سال 1286 ش آغاز شد. وی در روز سوم تیر همان سال در رأس عدهای از روحانیون و طلاب و اصناف که بالغ بر پانصد نفر میشدند در اعتراض به انحراف این نهضت به جریان غیردینی، در حرم حضرت عبدالعظیم در شهر ری متحصن شدند. وعاظ حاضر در آن تحصُّن، همه روزه ضمن ایراد سخنرانی، حکومت مشروطه را خلاف شرع دانسته و تقاضای جدّی از شاه به عمل آورده که باید مشروطه، مشروعه شود. در همان ایام شیخ فضلاللَّه نوری به تمام علمای ایران تلگراف زد و ضمن برشمردن اعمال ضداسلامی که در قالب مشروطیت انجام میگرفت، از همه علما خواست علیه این جریان انحرافی به پا خیزند. شیخ فضل اللَّه نوری میگفت: "انقلاب مشروطه از اصول اولیه خود منحرف شده و عناصر مخالف اسلام در زیر لباس مشروطهخواهی، قصد دارند، تیشه به ریشه اسلام بزنند." این تحصن یکی از بهانههای مهم فاتحان تهران برای اعدام شیخ فضلاللَّه نوری در 11 مرداد سال 1288ش برابر با 13 رجب 1327ق گردید.
1. حاجی میرزا علیاکبر مجتهد بروجردی 2. حاجی میرزا ابوالقاسم امام جمعه تهران 3. سیدمحمد طباطبایی 4. شیخ فضلالله نوری
اعدام شیخ فضلالله نوری در میدان توپخانه
حاج شیخ فضلالله کجوری معروف به نوری از علماء مجتهدین و مراجع برجسته صدر مشروطیت در سال 1259ق متولد شد. پدرش مرحوم ملامعباس مازندرانی کجوری معروف به پیشنماز بود. شیخ فضلالله پس از انجام تحصیلات مقدماتی و سطح عازم عراق شد و در محضر بزرگانی چون آیتالله میرزاحسن شیرازی و آیتالله حبیب الله رشتی به فرا گرفتن علوم اسلامی پرداخت. پس از مراجعت از عتبات به ایران نفوذ و مرجعیت تام پیدا کرد، مقام علمی والای او را حتی مخالفان و متنفذان سیاسی منکر نشده و او را در مدارج علمی برتر از دیگران دانستهاند. وی علاوه بر دانش کلان از فهم و درک عمیق سیاسی بهرهمند بوده و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی فراوانی داشته، از جمله در واقعه تحریم تنباکو در کنار میرزاحسن آشتیانی قرار گرفت و از پرچمداران این نهضت شد.
شیخ در طلوع مشروطیت و جنبش عدالتخواهی با دو زعیم مشروطه آیتالله سیدعبدالله بهبهانی و آیتالله سیدمحمد طباطبایی همراه و همگام بود. اما پس از مدتی از مشروطهطلبان جدا شد زیرا مشروطه را با شریعت سازگار ندانست و خواستار حکومت مشروطه مشروعه شد. از این پس اختلاف بین مشروطهخواهان و شیخ فضلالله و طرفدارانش آغاز شد به طوری که طرح ترور شیخ ریخته شد و در 16 ذی الحجه 1336ق شیخ فضلالله توسط کریم دواتگر مورد سوء قصد قرار گرفت و گلولهای به پای شیخ اصابت کرد، ضارب نیز هنگام دستگیری گلولهای به گلوی خویش شلیک کرد و مجروح شد ولی پس از مدتی که در زندان به سر برد شیخ ضارب خود را بخشید.
در این ایام جنگ بین مشروطهخواهان و مستبدین با فتح تهران توسط قوای بختیاری و مجاهدین گیلانی پایان یافت و محمدعلی شاه از سلطنت خلع شد و احمدمیرزا ولیعهد به تخت سلطنت جلوس نمود. سپس به شیخ فضلالله پیشنهاد شد جهت تأمین جانی و مالی خویش به سفارت روس پناه ببرد ولی او نپذیرفت و شهادت را بر توسل به اجنبی ترجیح داد.
جمعی از معاندان به منزل شیخ رفته او را دستگیر نمودند و به میدان توپخانه بردند، وی در محکمه انقلابی که دادستانش شیخ ابراهیم زنجانی بود به اعدام محکوم شد و یپرم خان ارمنی که ریاست نظمیه را به عهده داشت حکم را به اجرا درآورد و شیخ به دار آویخته شد و پس از لحظاتی چراغ عمرش خاموش شد.
مرحوم شیخ فضلالله که اعلم بر علمای آن روز بود صاحب تألیفات عدیدهای است از جمله: تذکره الغافل و ارشادالجاهل و صحیفه مهدویه و چندین اثر دیگر... وی شعر را نیز نیکو میسرود و چندین قصیده در مدح امامان و اهل بیت (ع) به خط و انشای وی موجود است.