بسیج

سال 1392 - حماسه سیاسی حماسه اقتصادی

بسیج

سال 1392 - حماسه سیاسی حماسه اقتصادی

ما خود حافظ قرآن خواهیم بود

بخش اول: نامها و صفات قرآن
 

« نامهای قرآن »
کتاب الهی ما مسلمانان دارای نامهای متعددی می باشد که مهمترین آن قرآن می باشد. برخی نام های قرآن را پنجاه مورد و حتی بیشتر ذکر نموده اند که برخی از آنها را انتخاب نموده و با شمارة آیات در ذیل می آوریم:

1 – قرآن: به معنای خوانده شده
 

در کتاب الهی 68 بار این کلمه آمده است، از جمله:
الف – (شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَن کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ)
(روزه، در چند روز معدودِ) ماهِ رمضان است؛ ماهى که قرآن، براى راهنمایى مردم ، و نشانه‏هاى هدایت، و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن کس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن کس که بیمار یا در سفر است، روزهاى دیگرى را به جاى آن، روزه بگیرد! خداوند، راحتى شما را مى‏خواهد، نه زحمت شما را! هدف این است که این روزها را تکمیل کنید؛ و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، بزرگ بشمرید؛ باشد که شکرگزارى کنید! (سورة بقره / آیة 185)
ب – (وَإِذَا قُرِىءَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ)
هنگامى که قرآن خوانده شود، گوش فرا دهید و خاموش باشید؛ شاید مشمول رحمت خدا شوید! (سورة اعراف / آیة 204)
ج – (إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ)
آن، قرآن کریمى است، (سورة واقعه / آیة 77)

2 – فرقان: به معنای جدا کننده (جدا کنندة حق از باطل)
 

این کلمه در هفت آیه قرآن آمده است که در دو آیه به عنوان قرآن و دردو آیه به عنوان تورات آمده است. به معنای قرآن:
الف- (مِن قَبْلُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِآیَاتِ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَاللّهُ عَزِیزٌ ذُو انتِقَامٍ)
پیش از آن، براى هدایت مردم فرستاد؛ و (نیز) کتابى که حق را از باطل مشخّص مى‏سازد، نازل کرد؛ کسانى که به آیات خدا کافر شدند، کیفر شدیدى دارند؛ و خداوند (براى کیفرِ بدکاران و کافران لجوج،) توانا و صاحب انتقام است. (سوره آل عمران / آیه 4)
ب- (تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا)
زوال ناپذیر و پر برکت است کسى که قرآن را بر بنده‏اش نازل کرد تا بیم‏دهنده جهانیان باشد. (سوره فرقان / آیه1)
به معنای تورات:
الف- (وَإِذْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ)
و (نیز به خاطر آورید) هنگامى را که به موسى، کتاب و وسیله تشخیص (حق از باطل) را دادیم؛ تا هدایت شوید. (سوره بقره / آیه53)
ب- (وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِیَاءً وَذِکْرًا لِّلْمُتَّقِینَ)
ما به موسى و هارون، «فرقان» [= وسیله جدا کردن حق از باطل‏] و نور، و آنچه مایه یادآورى براى پرهیزگاران است، دادیم. (انبیاء / 48)

3 – الکتاب: به معنای نوشته شده
 

این کلمه، بیش از 250 بار در قرآن ذکر شده ولی فقط حدود 50 مورد از آن به عنوان قرآن آمده است. از آن جمله به آیات زیر می توان اشاره نمود:
الف – (ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ)
آن کتاب با عظمتى است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است. (سورة بقره آیة 2)
ب - (تَنزِیلُ الْکِتَابِ لَا رَیْبَ فِیهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِینَ)
این کتابى است که از سوى پروردگار جهانیان نازل شده، و شک و تردیدى در آن نیست! (سورة سجده / آیة 2)

4 – کلام الله: به معنای سخن خداوند متعال
 

در سه مورد این کلمه بر قرآن اطلاق شده است:
الف – (أَفَتَطْمَعُونَ أَن یُؤْمِنُواْ لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِّنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ)
آیا انتظار دارید به (آئین) شما ایمان بیاورند، با اینکه عده‏اى از آنان، سخنان خدا را مى‏شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف مى‏کردند، در حالى که علم و اطلاع داشتند؟! (سورة بقره / آیة 75)
ب –( وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ یَعْلَمُونَ)
و اگر یکى از مشرکان از تو پناهندگى بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بیندیشد)! سپس او را به محل امنش برسان، چرا که آنها گروهى ناآگاهند! (سورة توبه / آیة 6)
ج – (سَیَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْکُمْ یُرِیدُونَ أَن یُبَدِّلُوا کَلَامَ اللَّهِ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا کَذَلِکُمْ قَالَ اللَّهُ مِن قَبْلُ فَسَیَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ کَانُوا لَا یَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِیلًا)
هنگامى که شما براى به دست آوردن غنایمى حرکت کنید، متخلّفان (حدیبیّه) مى‏گویند: «بگذارید ما هم در پى شما بیائیم، آنها مى‏خواهند کلام خدا را تغییر دهند؛ بگو: «هرگز نباید بدنبال ما بیایید؛ این گونه خداوند از قبل گفته است!»آنها به زودى مى‏گویند: «شما نسبت به ما حسد مى‏ورزید!» ولى آنها جز اندکى نمى‏فهمند! (سورة فتح / آیة 15)

5 – نور: به معنای روشنایی
 

در پنج مورد، کلمه ی نور به معنای قرآن است:
الف – (الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِیَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)
همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امّى» پیروى مى‏کنند؛ پیامبرى که صفاتش را، در تورات و انجیلى که نزدشان است، مى‏یابند؛ آنها را به معروف دستور مى‏دهد، و از منکر باز میدارد؛ اشیار پاکیزه را براى آنها حلال مى‏شمرد، و ناپاکیها را تحریم مى کند؛ و بارهاى سنگین، و زنجیرهایى را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر مى‏دارد، پس کسانى که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نورى که با او نازل شده پیروى نمودند، آنان رستگارانند. (سورة اعراف / آیة 157)
ب – (یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءکُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُّبِینًا)
اى مردم! دلیل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد؛ و نور آشکارى به سوى شما نازل کردیم. ( سورة نساء / آیة 174)
ج – (یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیرًا مِّمَّا کُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ قَدْ جَاءکُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُّبِینٌ)
اى اهل کتاب! پیامبر ما، که بسیارى از حقایق کتاب آسمانى را که شما کتمان مى‏کردید روشن مى‏سازد، به سوى شما آمد؛ و از بسیارى از آن، (که فعلاً افشاى آن مصلحت نیست،) صرف نظر مى‏نماید. (آرى،) از طرف خدا، نور و کتاب آشکارى به سوى شما آمد. (سورة مائده / آیة 15)
د – (آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِی أَنزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ)
حال که چنین است، به خدا و رسول او و نورى که نازل کرده‏ایم ایمان بیاورید؛ و بدانید خدا به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است! (سورة تغابن /آیة 8)
ه - (وَکَذَلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا کُنتَ تَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَلَا الْإِیمَانُ وَلَکِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِی بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ)
همان گونه (که بر پیامبران پیشین وحى فرستادیم) بر تو نیز روحى را بفرمان خود وحى کردیم؛ تو پیش از این نمى‏دانستى کتاب و ایمان چیست (و از محتواى قرآن آگاه نبودى)؛ ولى ما آن را نورى قرار دادیم که بوسیله آن هر کس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت مى‏کنیم؛ و تو مسلّماً به سوى راه راست هدایت مى‏کنى. (سورة شوری / آیة 52)

6 - تنزیل: به معنای به تدریج نازل شده
 

کلمه ی تنزیل چندین بار در قرآن ذکر شده است از جمله:
الف – (حم تَنزِیلٌ مِّنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ)
(سورة فصلت / آیة 1)
ب -(لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن‌بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِیلٌ مِّنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ )
(سورة فصلت / آیة 42)
ج -(لَا یَأْتِیهِ‌الْبَاطِلُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِیلٌ مِّنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ )
( سورة /شعرا آیة 192)

7 - روح: به معنای اساس و بنیاد
 

کلمة روح در چندین آیه قرآن در معانی مختلف آمده است و آیه ای که روح در آن به معنای قرآن می باشد آیة ذیل است:
(وَکَذَلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا کُنتَ تَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَلَا الْإِیمَانُ وَلَکِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِی بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ )
(سورة شوری / آیة 52)

« صفات قرآن »
 

مصحف شریف مسلمانان، مزیّن به صفات زیبنده ی بسیاری می باشد که در خود قرآن ذکر شده است و در جدول ذیل مهمترین آنها را ذکر می‌نماییم:

 

صفت

معنا

آیه و سوره

احسن الحدیث

بهترین سخن

زمر / 23

امر

فرمان

طلاق / 5

آیات

نشانه ها

فصّلت / 3

برهان

دلیل روشن

نساء / 174

بشری

مژده دهنده

نحل / 89

بشیر

مژده دهنده

فصّلت / 4

بصائر

روشنی بخش دلها

انعام / 104

بلاغ

سخن رسا

ابراهیم / 52

بیان

سخن روشن

آل عمران / 138

بیّنه

سخن آشکار

انعام / 157

تبیان

بیان کننده و واضع

نحل / 89

تذکره

یادآوری

طه / 3

تصدیق

تأیید کننده حقیقی

یونس / 37

تفصیل

هر چیز بزرگ و قسمت شده

یوسف / 111

مفصّل

هز چیز بزرگ و قسمت شده

انعام / 114

حق

حقیقت

یونس / 94

حکم

فرمان و دستور

رعد / 37

حکمت

محکم و معقول

یونس / 1

حکیم

دارای عقل و حکمت

یس / 2

ذکری

یادآوری

اعراف / 2

رحمت

نعمت

انعام / 157

شفاء

درمان

فصّلت / 44

صدق

راستی و درستی

انعام / 115

عَجَب

شگفت

جن / 29

عدل

برابری

انعام / 115

عربی

زبان عربی

شوری / 7

عظیم

بزرگ و با عظمت

حجر / 87

عِلم

دانش

بقره / 145

عَلیّ

بلند مرتبه

زخرف / 4

فصل

جدا و جدا کننده

طارق / 13

کریم

سخاوتمند

واقعه / 76

کتب قیّمه

نوشته های ارزشمند

بیّنه / 3

مبین

واضح

یوسف / 1

متشابه

همانند

زمر / 23

مثانی

مکرر و مایل به یکد

زمر / 23

مجید

بزرگوار

ق / 1

ثقیل

سنگین و گرانبها

مزمل / 5

مکنون

پوشیده و محفوظ

واقعه / 78

مُنَزل

به تدریج فرود آمده

انعام / 114

مهیمن

برتر و مسلط بر دیگران

مائده / 42

نذیر

بیم دهنده

فصّلت / 4

نور

روشنایی

نساء / 174

هدی

هدایت

نحل / 89

بخش دوم: نزول قرآن
 

« انواع نزول »
نزول در لغت به معنای انتقال از جای بلند به جایی پست تر می گویند و در اصطلاح علوم قرآنی به فرود آمدن آیات قرآنی از جانب خداوند متعال بر قلب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اطلاق می شود. نزول قرآن به دو صورت می باشد:
الف – نزول تدریجی
ب – نزول دفعی
الف – نزول تدریجی: به نزولی گفته می شود که به خاطر رویدادهای مختلف به صورت تدریجی و پراکنده بر قلب نبی مکرم صلی الله علیه و آله نازل می شدند.
نزول تدریجی قرآن، همزمان با بعثت حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله آغاز گشت و به مدت 20 یا 23 سال ادامه پیدا نمود.
سال بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله بی شک در سال چهلم بعد از عام الفیل یعنی 6203 سال پس از هبوط آدم در سال 608 میلادی مطابق با 13 قبل از هجرت آن حضرت از مکّه به مدینه می باشد(2) ولی در روز و ماه بعثت، اقوال مختلف است مِن جمله:
17 رمضان
18 رمضان
24 رمضان
12 ربیع الاول
و 27 رجب که این روز مورد قبول شیعیان می باشد و روایات ائمه علیهم السلام هم مؤید همین روز می باشد و در همین روز بود که اوّلین آیات قرآن نازل گشت.
« اولین و آخرین آیات و سوره ها »
آیات اول تا پنجم از سورة مبارکه علق، اولین آیاتی بود که در کوه حرا (که امروزه به جبل النور معروف است) توسط جبرئیل از سوی خداوند متعال بر قلب حضرت محمد صلی الله علیه و آله وحی شد.
(اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ - خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ - اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ - الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ - عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ)
آخرین آیة نازل شده، مورد اختلاف است که برخی آن را آیه ی 3 سورة مائده که در حجه الوداع خم نازل شده، می دانند:
(الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ‌وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی‌وَرَضِیتُ لَکُمُ‌الإِسْلاَمَ دِینًا)
و بعضی هم آیة 218 سورة بقره را به عنوان آخرین آیة نازل شده می دانند:
(وَاتَّقُواْ یَوْمًا تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى اللّهِ ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ مَّا کَسَبَتْ وَهُمْ لاَ یُظْلَمُونَ)
البته به نظر می رسد آیة 3 سورة مائده آخرین آیه نازل شده باشد. زیرا بر کمال دین دلالت دارد و تا دستورات و آیات الهی کاملاً نازل نشده باشد، اکمال دین هم نباشد. ولی ممکن است منظور از اکمال دین، پایان یافتن دستورات فقهی باشد.
اما اولین و آخرین سوره هایی که به طور کامل نازل شدند:
اولین سورة کامل را بعضی مدثر و بعضی دیگر سورة (ن و القلم) می دانند.
آخرین سوره هم سورة نصر می باشد.
نزول دفعی: یعنی نزول کامل قرآن به صورت یکباره و همزمان
نزول دفعی قرآن در شب قدر می باشد و برخی نظر به این دارند که نزول قرآن به صورت دفعی و یکباره نبوده بلکه در هر شب قدر در هر 20 سال یا 23 سال بعد از بعثت نازل میشد و سپس نبی مکرم صلی الله علیه و آله در رویدادها و مناسبت هایی که در آن سال پیش می آمده، آیات تازه را بر مردم می خواندند و همینطور تا سال آخر نزول ادامه می یافت و نظرات مختلفی در این باب فراهم است که البته قول به نزول در شب قدر به صورت کامل فقط در یک شب و یکسال (که سال بعثت می باشد) از اقوال و نظریات دیگر بهتر و تأیید شده از سوی امامان علیهم السلام می باشد گرچه قول به نزول در طی سالهای نبوّت هم با روایات مخالفت ندارد و هم جمع نزول تدریجی و دفعی می باشد.
«آیاتی که بر نزول تدریجی دلالت دارند»
(وَقُرْآناً فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُکْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِیلاً)
و قرآن را جدا جدا نازل ساختیم تا با درنگ آنرا بر مردم بخوانی و آنرا بتدریج نازل ساختیم. (سوره اسراء / آیه 106)
(وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً کَذَلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِیلًا)
(کافران گفتند: چرا قرآن یکجا بر او فرود نمی آید؟ این چنین می کنیم تا بدین وسیله تو را استوار سازیم و آنرا به صورت ترتیل (تدریجی) بر تو می فرستیم. (فرقان / آیه32)
علاوه بر این دو آیة شریف و آیات دیگر، صفاتی از قرآن که در بخش اول به آن اشاره شد، مانند: مُنَزِّل، مفصِّل و تفصیل نیز بر نزول تدریجی دلالت دارند.
«آیاتی که بر نزول دفعی دلالت دارند»
(شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ)
ماه رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شد. (سورة بقره / آیة 185)
(إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُّبَارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنذِرِینَ)
به درستی که ما قرآن را در شب مبارکی نازل کردیم.( سورة دخان / آیة 3)
(إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ)
ما آن [= قرآن‏] را در شب قدر نازل کردیم! ( سورة قدر / آیة اول)
«علل نزول قرآن به صورت تدریجی»
نزول قرآن به صورت تدریجی که از روایات و تفاسیر مستفاد میشود به علل زیر می تواند باشد.
الف – هماهنگی با سنّت الهی که هدایت و تدبیر امور به صورت تدریجی است.
ب – تأثیر پذیری و همراه شدن عمل مردم با دستورات قرآن که به اقتضای نیازها، نازل می شد.
ج – نمایاندن مقام پیامبر صلی الله علیه و آله در اینکه مورد تکلم دائم و خطاب مستمر با مبدأ وحی می باشد.
د – استوار سازی و تقویت قلبی پیامبر صلی الله علیه و آله در مقابل حوادث مختلف.
هـ - فراگیری راحت تر آیات
و – آشکار سازی هر چه بیشتر اعجاز این کلام الهی که در طول این سالهای مختلف، دارای هماهنگی یکسان بوده است.
ز – تأثیر هر چه بیشتر آیات به خاطر بروز حوادث مقارن با معانی آیات نازل شده
«سخنی از علّامه طباطبایی قدس سره»
ایشان می فرمایند: نزول تدریجی و نجومی آیات قرآن، به صورت سوره سوره و آیه آیه، به حساب بلوغ و رسیدن استعداد آرمان به حدّی است که توان دریافت معارف اصلی اعتقادی و احکام فرعی عملی را داشته باشد و مصالح هم همین را ایجاب می کند تا علم با عمل، مقارن گردد و به وسیلة دریافت نوبتی و یکی پس از دیگری احکام الهی، طبیعت مردم از پذیرش آئین و آیات، روی برنتابد(3).
«قرآن از مبدأ تا مقصد»
قرآن از جانب خداوند متعال که پیک آن جبرائیل علیه السلام بود و سخنان خداوند را بر قلب پیامبر صلی الله علیه و آله نازل می‌نمود و پیامبر صلی الله علیه و آله آن را بر مردم می‌خواندند و کاتبان خاصّ حضرت، آنرا برای آیندگان مکتوب می نمودند.

بخش سوم: نگارش قرآن
 

«حفظ و نگارش»
طریقه ضبط و جمع آوری آیات قرآن به این ترتیب بوده است که پس از نزول هر آیه پیامبر صلی الله علیه و آله آنرا بر مردم می‌خواندند و افراد قوی ذهن و مستعد و با سواد به نوشتن آیات مبادرت می نمودند و رسول گرامی صلی الله علیه و آله هم ترتیب قرار گرفتن آیات که در کدام سوره و کدام آیه از سوره قرار بگیرد را مشخص می نمودند.
نام برخی از حافظان و کاتبان وحی:
1 – حضرت علی علیه السلام (حافظ و کاتب وحی)
2 – معاذبن جبل (حافظ و کاتب)
3 – ابی بن کعب (حافظ و کاتب)
4 – عبدا... بن مسعود( حافظ و کاتب)
5 – زیدبن ثابت (حافظ و کاتب)
6 – عبادة بن صامت (حافظ)
7 – یعد بن عبید (حافظ)
8 – ابو زید (حافظ)
9 – عثمان بن عفان (حافظ)
10 – ابو ایوب انصاری (حافظ)
11 – ابوالدر داء (حافظ)
نگارش و حفظ قرآن در زمان نزول آن، کار پر مشقت و سختی بوده، زیرا اولا قرآن به صورت تدریجی بر مردم عرضه می شد و در مواقعی ممکن بود که هیچ یک از حفاظ و کتاب در هنگام وحی حاضر نباشند و به همین جهت پیامبر صلی الله علیه و آله آنرا دوباره بر ایشان می خواندند و ثانیاً کتابت قرآن هم کار دشواری بود زیرا مجبور بودند آنرا بر روی چرم و پوست یا بر چوب یا سنگ یا استخوان شتر و یا پارچه بنویسند و ثالثاً می بایست یک نسخه را به عنوان نسخه اصلی مورد بررسی دوباره پیامبر صلی الله علیه و آله قرار می‌گرفت تا از تخریب و تغییر در امان باشد و رابعاً تعداد افراد باسواد در آن زمان بسیار کم و انگشت شمار بودند، علاوه بر آن، به همه این افراد نمی شد اعتماد نمود و باید از افراد با سوادی که از خیانت دور بودند در این امر خطیر و مهم، کمک گرفته می شد و خامساً پس از نزول کامل آیات کلیه آیات باید با هماهنگی پیامبر صلی الله علیه و آله در جای خود کمک می گرفتند و دوباره نوشته می شدند.
با توجه به مطالب فوق، متوجه زحمات طاقت فرسای نبی مکرم صلی الله علیه و آله و کاتبان و حافظان وحی بالاخص امیرمؤمنان علی علیه السلام می شویم، زیرا حضرت علی علیه السلام علاوه بر حفظ و نگارش قرآن، شأن نزول، زمان نزول، باطن آیه، تفسیر آیات و هر آنچه برای درک کامل قرآن لازم بود را می کوشیدند از پیامبر صلی الله علیه و آله فرا بگیرند، همچنانکه در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمودند: (حضرت امام علی علیه السلام فرمود: از من پیرامون کتاب الهی بپرسید؛ چرا که به خدا سوگند، هیچ آیه ای چه در شب یا روز و چه در سفر یا غیر از سفر نازل نشد مگر آن که خود پیامبر صلی الله علیه و آله برایم خواندند و معانی حقیقی آن را به من آموختند.) و هم چنین خود حضرت علیه السلام در جایی دیگر می فرمایند: (4) (ما نزلت آیه الاّ و انا عملت فی من انزلتا و این انزلت و علی من نزلت، إنّ ربی وهب لی قلبا عقولا و لسانا حلقا)، (هیچ آیه ای نازل نشد، مگر اینکه می دانم که درباره چه کسی و کجا و کی و به چه مناسبتی نازل شده است. خدای من، به من قلبی با ادراک و زبانی گویا بخشیده است.

« قرائات هفتگانه »
 

در قرن چهارم هجری قمری به علت قرائت های بسیار زیادی که در خواندن قرآن به وجود آمد یعنی آیات قرآن را با إعرابها و کلمات مختلف می خواندند که باعث بروز اختلاف در معانی می شد به همین جهت شخصی به نام ابن مجاهد تصمیم گرفت تا قرائت ها را محدود نماید و از بین قرائات مختلف، هفت قرائت مشهور را برگزید که هر یک از این هفت قاری مشهور، قرائتشان توسط دو راوی مخصوص شناخته می شد:
1 – قرائت (ابن عامر) قاری شام
راویان: (هشام بن عمار) و (ابن زکوان)
2 – قرائت (ابن کثیر) قاری مکه
راویان: (البزی) و (قنبل)
3 – قرائت (عاصم) راوی کوفه
راویان: (حفص) و (شعبه)
4 – قرائت (ابوعمر) قاری بصره
راویان: (الدوری) و (السوسی)
5 – قرائت (حمزه) قاری کوفه
راویان: (خلف) و (خلار)
6 – قرائت (نافع) قاری مدینه
راویان: (قالون) و (ورش)
7 – قرائت (کسایی) قاری کوفه
راویان: (لیث) و (الدوری)
(نکاتی در مورد قرائات هفتگانه)
نکته اول: آنچه از قرائات فوق مورد قبول شیعه است فقط قرائت عاصم به روایت حفص می باشد.
نکته دوم: باید توجه نمود آنگونه که برخی تصور نموده اند که تمام این قرائات هفتگانه منسوب به پیامبر صلی الله علیه و آله است، چنین نیست. زیرا قرآن که معجزه ای از سوی خداوند متعال است، برای اعجاز بودنش باید یه یک صورت بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده باشد، و اگر بر هفت قرائت نازل شده باشد، اعجاز آن را چه بسا دچار اشکال نماید. علت این تصور باطل، این حدیث شریف نبوی صلی الله علیه و آله می‌باشد که، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: (نزل القرآن علی سبعه احرف) (قرآن بر هفت حرف نازل شد.) که عده ای با توجه به حدیث فوق، مراد از سبعه احرف را هفت قرائت می دانند ولی مراد از هفت احرف در این حدیث همچنانکه در کتاب البیان آمده یا هفت لهجه است یعنی قرآن مطابق لهجه های عرب نازل شده است و یا ممکن است مقصود از آن، هفت نوع از اقسام آیات مانند قصص و امثال و مناظرات دینی و تهدید و تشویق و امر و نهی بر شمرد.

علل قرائات هفتگانه
 

علل قرائات مختلف که قرائات مشهور آن به هفت قرائت می رسد را می‌توان در چند چیز خلاصه نمود.
1 - خط عربی در زمان صدر اسلام فاقد نقطه بوده و حروف نقطه دار مانند حروف بی نقطه نوشته می شدند.
2 – اعراب و حرکت گذاری حروف و کلمات در زمان حضرت علی علیه السلام و به سفارش ایشان انجام گرفت و قبل از آن یعنی در زمان نزول قرآن، بدون حرکت نوشته می شدند.
3 – وجود لهجه های مختلف باعث می شد که کسانیکه آن را غیر مستقیم و از دیگران می شنیدند هم در شنیدن و هم در رساندن آن به دیگران دچار اشتباه شوند.(5)

« آداب تلاوت »
 

کسانیکه آیات قرآن را تلاوت می نمایند علاوه بر رعایت قواعد دستوری و قوانین قرائت باید آداب تلاوت و قرائت را نیز رعایت نمایند که بنابر تصریح خود آیات و روایات عبارتند از:
1 – شمرده و روان خواندن همراه با تدبر در آیات، چنانکه در قرآن آمده است (و رتل القرآن ترتیلا)، قرآن را با ترتیل (آرامش و شمرده) بخوانید. (6)
و در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که می فرمایند:
(در حین قرائت، سزاوار است که ترتیل صورت گیرد و در نتیجه وقتی به آیه ای می گذرد که در آن بهشت و دوزخ یاد شده، از خداوند بهشت را تقاضا کند و از آتش دوزخ به خدا پناه برد و استعاذه نماید و وقتی به (ایها الناس) و (یا ایها الذین آمنوا) می گذرد بگوید: (لبیک ربنا))
2 – زیبا نمودن صوت، امام رضا علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل نموده اند که:
قرآن می افزاید. و از روایات معلوم می شود که ائمه اطهار علیهم السلام ، خوش صداترین اشخاص در قرائت قرآن بودند، بالاخص امام سجاد و امام باقر و امام کاظم علیهما السلام. (7)
(حسنوا القرآن باصواتکم، فان الصوت الحسن، یزید القرآن حسنا) قرآن را با صداهایتان زیبا نموده و با صوتی زیبا بخوانید، زیرا یقیناً صدای زیبا، بر زیبایی
نکته: باید توجه نمود که نیکو نمودن صوت در حال تلاوت آیات الهی، با شیوه های سبک و ترانه مانند منافات دارد و از این شیوه ها نهی ملزم شده‌است.
3 – خشوع در حال تلاوت، در روایتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، بهترین قرائت را قرائتی شمرده اند که با حالت خشیت و ترس الهی همراه باشد.(8)
4 – اخلاص، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: (کسی که قرآن را برای آن بخواند که خود نمایی و شهرت کسب نماید یا از مردم چیزی طلب کند، در روز قیامت در حالی به دیدار الهی می رود که گوشت صورتش از بین رفته و تنها استخوانی باقی مانده باشد، در این حال قرآن به پشت گردنش زده و او را در جهنم می افکند، و کسی که قرآن را برای خدا بخواند و فهم دین را از آن بخواهد، ثوابی مثل ثواب تمام فرشتگان و پیامبران خواهد داشت.) (9)
و نیز امام صادق علیه السلام فرمودند: (بعضی از مردم به قرائت قرآن می پردازند تا دیگران بگویند او قاری قرآن است و برخی قرآن می خوانند تا با آن دنیا طلبی و ثروت اندوزی کنند، اما در این قرائت ها خیری نیست.) (10)
5 – طهارت و نظافت قبل از قرائت، حضرت علی علیه السلام فرموده اند: (لا یقرأ العبد القرآن اذا کان علی غیر طهور حتی یتطهر، بنده وقتی پاک و دارای وضو نیست قرآن نمی خواند، مگر آن که خود را پاک ساخته و وضو بگیرد.) همچنین از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که فرموده اند: (راه قرآن را نظافت کنید، اصحاب عرض کردند: راه قرآن چیست؟ حضرت فرمودند: دهانهایتان را با مسواک زدن نظافت کنید.)

بخش چهارم: اصطلاحات قرآنی
 

تأویل
 

تأویل در لغت به معنای باز گرداندن که ریشه آن (اوْل) به معنای بازگشت می باشد و در اصطلاح به معنایی که موافق آیه ولی بر خلاف ظاهر آیه باشد یعنی واقعیت هایی که از راه تفکر قابل درک نیستند و چون مافوق عقل هستند برای درک آنها در قرآن از راه مثال وارد شده است تا مورد فهم عقل بشری شود.

تنزیل
 

معنای ظاهر و تحت الفظی آیه را تنزیل می گویند که برخی از آیات معنای تنزیلی و ظاهری دارند و قابل درک عقل بشری هستند ولی برخی دیگر از آیات را باید تأویل نمود.

شأن نزول
 

همان سبب نزول آیه را گویند که این سبب ممکن است شخص یا موقعیت یا اتفاق یا رویداد باشد. شناخت شأن نزول باعث می شود که معانی آیات، به خصوص آیاتی را که دارای مفاهیم کلی هستند را بهتر درک نموده و مصادیق جزئی آنها را بشناسیم و همچنین در اینکه آیه را باید تنزیلی معنا نمود یا تأویل کرد یا اینکه آیه ای دارای معنای ظاهری است یا باطنی به ما کمک می کند.

ظاهر و باطن
 

آیات قرآنی علاوه بر معنای تحت الفظی که به آن معنای ظاهری می گویند، دارای معنای عمیق دیگری نیز می‌باشند که به آن معنای باطنی می‌گویند و دلیل بر آن، حدیثی است که از نبی مکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که، (ان القرآن ظهراً و بطناً الی سبعاً بطنً) و محتمل است که مراد از هفت باطن این باشد که معنایی باطنی از دل معنایی دیگر، استخراج می شود.
تفاوت ظاهر و باطن و تأویل و تنزیل در این است که معانی تأویل ممکن است مخالف معنای تنزیلی باشد و حتی معنای تنزیلی را رد نماید ولی معنای باطنی با معنای ظاهری مخالفت نمی کند، بلکه معنای ظاهری و باطنی در طول هم قرار دارند و همدیگر را نیز تقویت می کنند.

محکم و متشابه
 

آیاتٌ محکمات، آیاتی هستند که در مراد و مدلول آیه، محکم و پابرجا باشند و متشابهات، آیاتی هستند که در رساندن مراد و مدلولیت خود، استقلالیت نداشته باشند و باید آن را طبق آیات محکم، تأویل نمود. مانند (الرحمن علی العرش استوی) و یا (وجاء ربک) که ابتدا موجب وهم این مطلب می شود که خداوند جسم و ماده است ولی به وسیلة آیات محکم دیگری که خداوند را منزه از جسمیت می داند رد می شود.

ناسخ و منسوخ
 

بعضی از آیات قرآن، آیاتی می باشند که احکام قبلی را در اصطلاح (نه در حقیقت) نسخ می کنند که به آیة نسخ شده منسوخ و به آیة نسخ کننده، ناسخ می گویند.
نمونه آیه مانند: (فاعفوا و اصفحوا حتی یاتی الله بامره، پس عفو نمایید تا امر خداوند بیاید) ولی پس از مدتی این آیه نازل گشت که اعلام داشت عفو و بخشش و مسالمت را کنار گذاشته و بر آنها بتازند. (قاتلوا الذین لا یؤمنون بالله و بالیوم و لا یحرمون ما حرم الله و رسوله و لایدینون دین الحق من الذین اوتوالکتاب، جنگ کنید با کسانیکه به خدا و روز آخرت ایمان ندارند و آنچه خدا و پیغمبر حرام می کند، حرام نمی کنند و دین حق را برای خود دین نمی‌گیرند که اینان همان اهل کتاب می باشند.) (توبه آیه 99)

تفسیر قرآن به قرآن
 

برخی از آیات قرآن توسط برخی دیگر از آیات تفسیر میشود و مفهوم آیه با آیات دیگری مفهوم دقیق خود را معلوم میدارد ، مانند این آیه شریفه:
(وَ أمطَرنا علیهم مَطَرا )
(وبارانی بر آنها فرستادیم چه بارانی) (سوره شعرا /173) که این آیه درباره عذاب قوم لوط می باشد و آیه مفسر آن آیه 39 از سوره فرقان می باشد:
(علی القریه الّتی اُمطِرَت مَطَرَ السّوءِ )
(بر ایشان باران بد فرو فرستادیم) که باز این آیه توسط آیه دیگری تفسیر می شود:
(وَ امطَرنا علیهِم حِجارَةً مِن سِجّیل)
(برآنها سنگهایی از سجّیل- سنگ وگل- بارانیدیم) (سوره حجر /74)
البته باید توجه نمود که روش تفسیر به تفسیر (طبق روایات رسیده ) تنها روش ائمه اهل بیت علیهم السلام می‌باشد.

بخش پنجم :
 

معجزات قرآنی
 

با نگاهی دقیق و عمیق در آیه های قرآن، عمق زیبایی و شیوایی و اعجاز و یکپارچگی آن معلوم می شود و شناخت اعجاز قرآن فقط توسط عالمان و دانشمندان زبان شناس عربی درک نمی شود، بلکه دانشمندان علوم دیگر، مانند منجمین و طبیبان و ریاضیدانان و دانشمندان علم شیمی و فیزیک و ... نیز با دقت در قرآن، در می یابند که تمامی آیات و حتی حروف قرآن از روی علم و آگاهی و هماهنگ با واقعیت های علمی یقینی می باشد.
معجزة پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، اعجازی است برای مردم تمام زمان ها، و اعجازی است مطابق تمام علوم حقیقی و یقینی، اعجازی است فصیح و بلیغ، اعجازی است رافع نیازهای دنیوی و دینی و خلاصه اینکه اعجاز قرآن، نه فقط اعجاز مثبت رسالت و نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، بلکه معجزه ای است که پاسخگوی نیازهای بشری اعم از جسمی، مادی و معنوی. دستورات و قوانین الهی در زمینة بهره گیری از نعمت های حلال و پرهیز از محرمات که هم در قرآن و هم در کلام مفسران واقعی قرآن یعنی ائمة اطهار علیهم السلام آمده، جسم و روح ما را شاداب و استوار نگه می دارد. احکام فقهی در زمینه های مالی مانند پرداخت خمس و زکات و استجاب پرداخت صدقه و ... در صورت عمل بندگان به آن دستورالعملها موجب رونق اقتصادی در جامعة اسلامی و محو فواصل طبقاتی مالی می شود.
قوانین قضایی قرآن مانند پیروی مردم از حاکمان و اجرای حدود و قصاص و مساوات، همه در برابر قانون باعث تکامل اجتماعی و سفارش به نماز و روزه و حج و ... باعث رشد معنوی و روحی و اخلاقی امت اسلام می شود.
خلاصه اینکه هر دستوری هر سفارشی، هر جمله و کلمه و حرفی که در کتاب خدا آمده است، مایة رشد و خیر است. علاوه بر این بسیاری از برکات قرآن، هنوز برای ما ناشناخته است.
همانطور که بسیاری از علوم و اسرار آن برای گذشتگان نامعلوم بود ولی امروزه به خواست نازل کننده اش بعضی از آنها برای محققین و طالبان علم، آشکار گشته و شاید تقدیر الهی چنین باشد که این چشمة رحمت به مرور زمان و مطابق با مکان و زمان مناسبش جاری شود، و ا... أعلَم.

« اعجاز قرآن از دیدگاه ادبی »
 

این مورد را می توان از دو جنبه بررسی نمود:
اول: از نظر فصاحت و بلاغت، یعنی اینکه قرآن از نظر چینش حروف در کنار یکدیگر و ترتیب کلمات و جملات و اینکه کدام آیه در کجای قرآن قرار بگیرد در نهایت فن ادبی و گفتاری می باشد و کسی نتوانسته و نخواهد توانست همانندی مانند قرآن، حتی یک سوره یا آیه از قرآن بیاورد.
دوم: آیاتی که خود بر بی نظیر بودن آیات قرآنی دلالت دارند و به آیات تحدی نامیده می شوند. در اعجاز ادبی قرآن این نکته قابل تأمل است که در زمانیکه قرآن نازل شد، سرودن اشعار و گفتن سخنان فصیح و بلیغ افتخار اعراب بود و همین امر باعث پرورش اساتید بزرگ زبان عرب می شد ولی با نزول قرآن این سلاطین زبان عربی از عظمت و شیوایی و دقت کلام آیات وحی الهی به کنار رفتند و اشعار خود را در برابر قرآن، پوچ یافتند.
«آیات تحدی (مبارزه طلبی و درخواست همانند آوری)»
در چهار آیه مردم دعوت به تحدی شده اند که در یک آیه از انسانها خواسته است اگر می توانند همانند قرآن را بیاورند و در آیة دیگر دعوت شده است، اگر می توانند ده سوره نظیر قرآن بیاورند و در دو آیة دیگر فقط خواسته شده که یک سوره همانند قرآن را حتی با مشورت و اجتماع تمام انسان ها بیاورند.
1 – (قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن یَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا )
بگو اگر تمام افراد انس و جن برای آوردن مانند قرآن اجتماع کنند، موفق نخواهند شد اگر چه بعضی پشتیبان بعضی دیگر باشند. (اسراء/ 88)
2 - (أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ )
آیا می گویند (پیامبر صلی الله علیه و آله) این آیات را از خودش ساخته و به خدا نسبت داده است؟ بگو اگر راست می گویید، شما هم از همین قبیل سوره ها، ده تا بیاورید و در این کار، غیر از خدا، از هر کسی می توانید یاری جوئید، اگر راست می گویید. (هود / 13)
3 – (وَإِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءکُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ )
و اگر دربارة کتابی که بر بندة خود فرستاده ایم شک دارید، پس یک سوره مانند آن را بیاورید و تمام گواهان خود را به غیر از خدا، برای این کار دعوت کنید، اگر راست می گویید. (بقره / 23)
4 - (أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ )
آیا می گویند این آیات را خودش ساخته و به خدا نسبت داده است؟
بگو پس شما هم اگر راست می گویید، یک سوره مانند آن را بیاورید و در این کار غیر از خدا، از هر کسی که می خواهید کمک بگیرید. (یونس / 38)
((نمونه ای از فصاحت و بلاغت))
(وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ )
و به مادر موسی وحی نمودیم که طفلت را شیر ده و چون از آسیب فرعونیان بر او بترسی، به دریا افکن و دیگر بر او هرگز مترس و محزون مباش که ما او را به تو باز می گردانیم و هم از پیغمبران مرسلش گردانیم. (قصص / 7) آیة فوق که نمونه ای از آیات بسیار جالب و فصیح و بلیغ می باشد که در ذیل ذکر می نماییم، در این آیة شریفه دو فعل ماضی (اوحینا – خفت) دو فعل امر (ارضعیه – القیه) دو فعل نهی(لاتخافی – لاتحزنی) دو وزن از اسم فاعل (رادوه – جاعلوه) دو وزن از اسم مفعول (موسی – المرسل) دو اسم خاص (موسی – ام موسی) دو بار فاء جواب (فاذا – فالقیه) دو وعده (رادوه الیک – جاعلوه من المرسلین) آمده است که زیبایی و دقت آیات را می رساند.

« اعجاز قرآن از دیدگاه علمی »
 

هر روزه اکتشافات و اختراعات و فرمول های علمی و نظریه های مختلفی توسط دانشمندان ارائه می شود که باعث پیشرفت علمی و گسترش دانش بشری می شود و ما این پیشرفت را مدیون دانشمندان بزرگ میدانیم ولی غافل از اینکه معجزة جاوید رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله سرشار از قوانین و فرمول ها و مبانی علمی است که صدها سال قبل از اینکه توسط دانشمندان کشف شود به ما اعلام نموده است.
اهم علومی که‌در قرآن آمده است را اختصاراً به بعضی ازآنها اشاره می‌نماییم:

1 – اشاره به جاذبة زمین
 

(خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا )
خداوند آسمان ها را بدون ستونی که بتوانید آن را ببینید، خلق کرده است. (سوره لقمان / آیة 10) و (سوره رعد / 2)

2 – اشاره به حرکت انتقالی زمین: (حرکت زمین به دور خورشید)
 

(هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا )
آن خدایی که زمین را برای شما نرم و هموار گردانید. (سوره ملک / آیة 15)
که منظور از ذلول هر چیزی است که به آرامی حرکت کند و در لغت به شتری که به نرمی و با آرامش حرکت کند گفته می شود.

3 – اشاره به حرکت وضعی زمین (حرکت زمین به دور خودش)
 

(الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَکَ لَکُمْ فِیهَا سُبُلًا وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّى )
همان خداوندى که زمین را براى شما محل آسایش قرار داد؛ و راه‏هایى در آن ایجاد کرد؛ و از آسمان، آبى فرستاد!» که با آن، انواع گوناگون گیاهان را (از خاک تیره) برآوردیم. (طه / 53)
(َلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا )
آیا زمین را محل آرامش (شما) قرار ندادیم؟! (نبأ / 6)
(أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاکِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَیْهِ دَلِیلًا )
آیا ندیدى چگونه پروردگارت سایه را گسترده ساخت؟! و اگر مى‏خواست آن را ساکن قرار مى‏داد؛ سپس خورشید را بر وجود آن دلیل قرار دادیم! (فرقان / 45 )

4 – اشاره به کروی بودن زمین
 

(فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ )
سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها که ما قادریم.(معارج / 40)
(رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ )
و پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است! (الرحمن / 17)

5 – اشاره به اینکه کوهها عامل استحکام زمین هستند.
 

(َالْجِبَالَ أَوْتَادًا )
کوه‏ها را میخهاى زمین (نبأ / 7)

6 – پیدایش دریا
 

(َأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ وَإِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ )
از آسمان، آبى به اندازه معیّن نازل کردیم؛ و آن را در زمین (در جایگاه مخصوصى) ساکن نمودیم؛ و ما بر از بین بردن آن کاملاً قادریم! (مؤمنون / 18)

7 – وجود دریای شور و شیرین
 

(وَمَا یَسْتَوِی الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِن کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ فِیهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ )
دو دریا یکسان نیستند: این یکى دریایى است که آبش گوارا و شیرین و نوشیدنش خوشگوار است، و آن یکى شور و تلخ و گلوگیر؛ (امّا) از هر دو گوشتى تازه مى خورید و وسایل زینتى استخراج کرده مى‏پوشید؛ و کشتیها را در آن مى‏بینى که آنها را مى‏شکافند (و به سوى مقصد پیش مى‏روند) تا از فضل خداوند بهره‏گیرید، و شاید شکر (نعمتهاى او را) بجا آورید!(فاطر / 12)

8 – زوجیت یا وجود بارهای مثبت و مفی در هر چیز
 

(وَهُوَ الَّذِی مَدَّ الأَرْضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْهَارًا وَمِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ )
و او کسى است که زمین را گسترد؛ و در آن کوه‏ها و نهرهایى قرار داد؛ و در آن از تمام میوه‏ها دو جفت آفرید؛ (پرده سیاه) شب را بر روز مى‏پوشاند؛ در اینها آیاتى است براى گروهى که تفکر مى‏کنند! (رعد / 3)
(سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یَعْلَمُونَ )
منزه است کسى که تمام زوجها را آفرید، از آنچه زمین مى‏رویاند، و از خودشان، و از آنچه نمى‏دانند! (یس / 36)
(وَمِن کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ )
و از هر چیز دو جفت آفریدیم، شاید متذکّر شوید! (ذاریات / 49)

9 – نظریة نسبیت:
 

در سال 1906 میلادی انیشتین نظریه ای را مطرح نمود که جهان علم را متحول نمود، نظریة انیشتین معروف به نظریة نسبیت با فرمول mc2 = e (e انرژی، m جرم و c سرعت نور) بیان می دارد که اگر شخصی با سرعت نور حرکت نماید زمان برای او صفر می شود زیرا وقتی شخصی به چیزی نگاه می کند برای اینکه آن چیز را ببیند باید نور آن شیء به چشم شخص برسد و اگر شخصی مثلاً به عقربة ساعت نگاه کند و با سرعت نور از عقربه دور شود همیشه عقربة ساعت را ثابت می بیند گرچه عقربه حرکت می‌کند ولی شخص که کنار عقربه ایستاده است آن را متحرک می بیند و برای شخصی که با سرعت نور در حرکت است زمان ثابت است.
این نظریه گرچه فقط حدود یکصد سال از طرح آن می گذرد ولی در قرآن کریم در هزار و چهارصد سال پیش آمده است:
(...وَإِنَّ یَوْمًا عِندَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ )
... و یک رزو به حساب پروردگارت برابر با هزار سال است، از آن گونه که شما می شمارید.) (حج / 47)
(...ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ )
... سپس در روزی که مقدارش هزار سال از سالهایی است که شما می شمرید (همه چیز) به سوی او بالا می رود. (سجده / 5)
(تُعْرُجُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ )
فرشتگان و روح الامین در روزی که مدتش پنجاه هزار سال خواهد بود (برای اخذ فرمان) به سوی (عرش) او بالا می روند.) (معارج / 4)

10 – اشاره به وزن داشتن ابر یا هوا
 

(وَهُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالاً سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَّیِّتٍ فَأَنزَلْنَا بِهِ الْمَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ کَذَلِکَ نُخْرِجُ الْموْتَى لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ )
او کسى است که بادها را بشارت دهنده در پیشاپیش (باران) رحمتش مى‏فرستد؛ تا ابرهاى سنگین‏بار را (بر دوش) کشند؛ (سپس) ما آنها را به سوى زمینهاى مرده مى‏فرستیم؛ و به وسیله آنها، آب (حیاتبخش) را نازل مى‏کنیم؛ و با آن، از هرگونه میوه‏اى (از خاک تیره) بیرون مى‏آوریم؛ این گونه (که زمینهاى مرده را زنده کردیم،) مردگان را (نیز در قیامت) زنده مى‏کنیم، شاید (با توجه به این مثال) متذکّر شوید! (اعراف / 57)
(هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَیُنْشِىءُ السَّحَابَ الثِّقَالَ )
او کسى است که برق را به شما نشان مى‏دهد، که هم مایه ترس است و هم مایه امید؛ و ابرهاى سنگین‏بار ایجاد مى‏کند! (رعد / 12)

11 – اشاره به اینکه بادها مقدمه ابر و باران می باشند.
 

(اَمَّن یَهْدِیکُمْ فِی ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَن یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ )
کسى که شما را در تاریکیهاى صحرا و دریا هدایت مى‏کند، و کسى که بادها را بعنوان بشارت پیش از نزول رحمتش مى‏فرستد؛ آیا معبودى با خداست؟! خداوند برتر است از آنچه براى او شریک قرارمى‏دهند! (نمل / 63)

12 – وجود ابرهای مختلف
 

(وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجًا )
و از ابرهاى باران‏زا آبى فراوان نازل کردیم، (نبأ / 14)

13 – جزئیات تشکیل ابر و بارش باران
 

(اللَّهُ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ فَتُثِیرُ سَحَابًا فَیَبْسُطُهُ فِی السَّمَاءِ کَیْفَ یَشَاءُ وَیَجْعَلُهُ کِسَفًا فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ )
خداوند همان کسى است که بادها را مى‏فرستد تا ابرهایى را به حرکت در آورند، سپس آنها را در پهنه آسمان آن گونه که بخواهد مى‏گستراند و متراکم مى‏سازد؛ در این هنگام دانه‏هاى باران را مى‏بینى که از لا به لاى آن خارج مى‏شود،هنگامى که این (باران حیاتبخش) را به هر کس از بندگانش که بخواهد مى‏رساند، ناگهان خوشحال مى‏شوند... (روم / 48)
(أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُزْجِی سَحَابًا ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَیُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِن جِبَالٍ فِیهَا مِن بَرَدٍ فَیُصِیبُ بِهِ مَن یَشَاءُ وَیَصْرِفُهُ عَن مَّن یَشَاءُ یَکَادُ سَنَا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ )
آیا ندیدى که خداوند ابرهایى را به آرامى مى‏راند، سپس میان آنها پیوند مى‏دهد، و بعد آن را متراکم مى‏سازد؟! در این حال، دانه‏هاى باران را مى‏بینى که از لابه‏لاى آن خارج مى‏شود؛ و از آسمان -از کوه‏هایى که در آن است [=ابرهایى که همچون کوه‏ها انباشته شده‏اند]- دانه‏هاى تگرگ نازل مى‏کند، و هر کس را بخواهد بوسیله آن زیان مى‏رساند، و از هر کس بخواهد این زیان را برطرف مى‏کند؛ نزدیک است درخشندگى برق آن (ابرها) چشمها را ببرد! (نور / 43)

14 – آفرینش جنین از عنصر خاک
 

(وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِینٍ )
و ما انسان را از عصاره‏اى از گِل آفریدیم؛ (مؤمنون / 12)
(وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشَرٌ تَنتَشِرُونَ )
از نشانه‏هاى او این است که شما را از خاک آفرید، سپس بناگاه انسانهایى شدید و در روى زمین گسترش یافتید! (روم / 20)

15 – رشد تدریجی جنین (مؤمنون / 14 – 12)
 

(وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِینٍ - ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَّکِینٍ - ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ )
و ما انسان را از عصاره‏اى از گِل آفریدیم؛ - سپس او را نطفه‏اى در قرارگاه مطمئن [= رحم‏] قرار دادیم؛ - سپس نطفه را بصورت علقه [= خون بسته‏]، و علقه را بصورت مضغه [= چیزى شبیه گوشت جویده شده‏]، و مضغه را بصورت استخوانهایى درآوردیم؛ و بر استخوانها گوشت پوشاندیم؛ سپس آن را آفرینش تازه‏اى دادیم؛ پس بزرگ است خدایى که بهترین آفرینندگان است!

16 – اشاره به بافت های کامل و ناقص در جنین
 

(یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَیْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَیِّنَ لَکُمْ وَنُقِرُّ فِی الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّى وَمِنکُم مَّن یُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلَا یَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ )
اى مردم! اگر در رستاخیز شک دارید، (به این نکته توجّه کنید که:) ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از «مضغه» [= چیزى شبیه گوشت جویده شده‏]، که بعضى داراى شکل و خلقت است و بعضى بدون شکل؛ تا براى شما روشن سازیم (که بر هر چیز قادریم)! و جنین‏هایى را که بخواهیم تا مدّت معیّنى در رحم (مادران) قرارمى‏دهیم؛ (و آنچه را بخواهیم ساقظ مى‏کنیم؛)بعد شما را بصورت طفل بیرون مى‏آوریم؛ سپس هدف این است که به حدّ رشد و بلوغ خویش برسید. در این میان بعضى از شما مى‏میرند؛ و بعضى آن قدر عمر مى‏کنند که به بدترین مرحله زندگى (و پیرى) مى‏رسند؛ آنچنان که بعد از علم و آگاهى، چیزى نمى‏دانند! (از سوى دیگر،) زمین را (در فصل زمستان) خشک و مرده مى‏بینى، اما هنگامى که آب باران بر آن فرو مى‏فرستیم، به حرکت درمى‏آید و مى‏روید؛ و از هر نوع گیاهان زیبا مى‏رویاند! (حج / 5)

17 – تخمک و سلول تخم انسان
 

(إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا )
ما انسان را از نطفه مختلطى آفریدیم، و او را مى‏آزماییم؛ (بدین جهت) او را شنوا و بینا قرار دادیم! (انسان / 2)

18 – تشکیل تودة سلولی
 

(ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى )
سپس بصورت خون بسته در آمد، و خداوند او را آفرید و موزون ساخت. (قیامت / 38)
19 – وجود پرده های سه گانه (شکمی، رحمی، آلانتوکوریون) یا (آمینوس، کوریون الانتوئید) در اطراف جنین
(خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَکُم مِّنْ الْأَنْعَامِ ثَمَانِیَةَ أَزْوَاجٍ یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ خَلْقًا مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ)
او شما را از یک نفس آفرید، و همسرش را از (باقیمانده گِل) او خلق کرد؛ و براى شما هشت زوج از چهارپایان ایجاد کرد؛ او شما را در شکم مادرانتان آفرینشى بعد از آفرینش دیگر، در میان تاریکیهاى سه گانه، مى‏بخشد! این است خداوند، پروردگار شما که حکومت (عالم هستى) از آن اوست؛ هیچ معبودى جز او نیست؛ پس چگونه از راه حق منحرف مى‏شوید؟! (زمر / 6)

20 – آب در ساختمان جنین
 

(وَهُوَالَّذِی خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَکَانَ رَبُّکَ قَدِیرًا)
و کسى است که از آب، انسانى را آفرید؛ سپس او را نسب و سبب قرار داد (و نسل او را از این دو طریق گسترش داد)؛ و پروردگار تو همواره توانا بوده است. (فرقان / 54)

21 – بهترین مدت شیر خوارگی
 

(وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن یُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَکِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَآرَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِکَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُواْ أَوْلاَدَکُمْ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّآ آتَیْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ )
مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شیر مى‏دهند. (این) براى کسى است که بخواهد دوران شیرخوارگى را تکمیل کند. و بر آن کس که فرزند براى او متولّد شده [= پدر]، لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته (در مدت شیر دادن بپردازد؛ حتى اگر طلاق گرفته باشد.) هیچ کس موظّف به بیش از مقدار توانایى خود نیست! نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به کودک را دارد، و نه پدر. و بر وارث او نیز لازم است این کار را انجام دهد [= هزینه مادر را در دوران شیرخوارگى تأمین نماید]. و اگر آن دو، با رضایت یکدیگر و مشورت، بخواهند کودک را (زودتر) از شیر بازگیرند، گناهى بر آنها نیست. و اگر (با عدم توانایى، یا عدم موافقت مادر) خواستید دایه‏اى براى فرزندان خود بگیرید، گناهى بر شما نیست؛ به شرط اینکه حق گذشته مادر را به طور شایسته بپردازید. و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و بدانید خدا، به آنچه انجام مى‏دهید، بیناست! (بقره / 233)

22 – نقش مرد در تعیین جنس جنین
 

(وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى - مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى)
و اوست که دو زوج نر و مادّه را آفرید -ز نطفه‏اى هنگامى که خارج مى‏شود (و در رحم مى‏ریزد) (نجم / 46 – 45)
(أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِّن مَّنِیٍّ یُمْنَى - ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى - َجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى)
آیا او نطفه‏اى از منى که در رحم ریخته مى‏شود نبود؟! - سپس بصورت خون بسته در آمد، و خداوند او را آفرید و موزون ساخت - و از او دو زوج مرد و زن آفرید! (قیامت / 39 – 37)

23 – به کار افتادن حس شنوایی قبل از بینایی
 

(وَاللّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ)
و خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج نمود در حالى که هیچ چیز نمى‏دانستید؛ و براى شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شکر نعمت او را بجا آورید! (نحل / 78)

24 – اعجاز اثر انگشت
 

(بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ)
آرى قادریم که (حتّى خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتّب کنیم! (قیامت / 4)

25 – درمان موضعی و سطحی بسیاری از بیماری های پوستی در سرما
 

(رْکُضْ بِرِجْلِکَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ)
(به او گفتیم:) پاى خود را بر زمین بکوب! این چشمه آبى خنک براى شستشو و نوشیدن است! (ص / 42)

26 – تأثیر روانی رنگ سبز
 

(مُتَّکِئِینَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِیٍّ حِسَانٍ)
این در حالى است که بهشتیان بر تختهایى تکیه زده‏اند که با بهترین و زیباترین پارچه‏هاى سبزرنگ پوشانده شده است. (الرحمن / 76)
(عَالِیَهُمْ ثِیَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا)
بر اندام آنها [= بهشتیان‏] لباسهایى است از حریر نازک سبزرنگ، و از دیباى ضخیم، و با دستبندهایى از نقره آراسته‏اند، و پروردگارشان شراب طهور به آنان مى‏نوشاند! (انسان / 21)
(أُوْلَئِکَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَیَلْبَسُونَ ثِیَابًا خُضْرًا مِّن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَّکِئِینَ فِیهَا عَلَى الْأَرَائِکِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا)
آنها کسانى هستند که بهشت جاودان براى آنان است؛ باغهایى از بهشت که نهرها از زیر درختان و قصرهایش جارى است؛ در آنجا با دستبندهایى از طلا آراسته مى‏شوند؛ و لباسهایى (فاخر) به رنگ سبز، از حریر نازک و ضخیم، دربر مى‏کنند؛ در حالى که بر تختها تکیه کرده‏اند. چه پاداش خوبى، و چه جمع نیکویى! (کهف / 31)
27و28– خاصیت شفا بخشی عسل و گرد آوری شهد و ساختن عسل توسط زنبورعسل
(ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ)
سپس از تمام ثمرات (و شیره گلها) بخور و راه‏هایى را که پروردگارت براى تو تعیین کرده است، براحتى بپیما! «از درون شکم آنها، نوشیدنى با رنگهاى مختلف خارج مى‏شود که در آن، شفا براى مردم است؛ به یقین در این امر، نشانه روشنى است براى جمعیّتى که مى‏اندیشند. (نحل / 69)

29 – اینکه مورچه ها دارای ملکه هستند
 

(حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِی النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ)
تا آنجا که (سلیمان) به وادی مورچگان رسید و ملکة مورچگان چون جلال سلیمان و سپاه عظیم آنان را مشاهده کرد، گفت: ای موران همه به خانه های خود روید، مبادا سلیمان و سپاهیانش ندانسته شما را پایمال کنند. (نمل / 18)
در این آیه شریفه (قالت نملهٌ به صیغة مؤنث آمده است که چون مورچة ماده به مورچگان دیگر در مقام دستور و فرمان به داخل شدن به خانه های خود است، این مطلب را می رساند که مورچه ها دارای ملکه هستند و این مسأله در زمان رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله آمده است در صورتی که دانش بشری بیش از چند دهه نیست که از راه غیر قرآن به این مطلب پی برده است.

30 – تفاوت ستاره و سیاره
 

(هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاء وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللّهُ ذَلِکَ إِلاَّ بِالْحَقِّ یُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ)
او کسى است که خورشید را روشنایى، و ماه را نور قرار داد؛ و براى آن منزلگاه‏هایى مقدّر کرد، تا عدد سالها و حساب (کارها) را بدانید؛ خداوند این را جز بحق نیافریده؛ او آیات (خود را) براى گروهى که اهل دانشند، شرح مى‏دهد! (یونس / 5)
(تَبَارَکَ الَّذِی جَعَلَ فِی السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِیهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُّنِیرًا)
جاودان و پربرکت است آن (خدایى) که در آسمان منزلگاه‏هائى براى ستارگان قرار داد؛ و در میان آن، چراغ روشن و ماه تابانى آفرید(فرقان / 61)

31 – گردش خورشید، ماه، زمین و سیارگان در مدارهای مشخص
 

(وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ-وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ-لَا الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ)
و خورشید (نیز براى آنها آیتى است) که پیوسته بسوى قرارگاهش در حرکت است؛ این تقدیر خداوند قادر و داناست-و براى ماه منزلگاه‏هایى قرار دادیم، (و هنگامى که این منازل را طى کرد) سرانجام بصورت «شاخه کهنه قوسى شکل و زرد رنگ خرما» در مى‏آید-نه خورشید را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشى مى‏گیرد؛ و هر کدام در مسیر خود شناورند. (یس / 40 – 38)
(وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ)
او کسى است که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید؛ هر یک در مدارى در حرکتند! (انبیاء / 33)
(َفلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ-الْجَوَارِ الْکُنَّسِ)
سوگند به ستارگانى که بازمى‏گردند-حرکت مى‏کنند و از دیده‏ها پنهان مى‏شوند.(تکویر / 16 – 15)
32و33– پیش بینی مسافرت به فضا و عبور از جو و وضعیت جسمی و نبود اکسی‍‍‍ژن در خارج جو
(یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ)
اى گروه جنّ و انس! اگر مى‏توانید از مرزهاى آسمانها و زمین بگذرید، پس بگذرید، ولى هرگز نمى‏توانید، مگر با نیرویى (فوق العاده)!(رحمن / 33)
(فَمَن یُرِدِ اللّهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاء کَذَلِکَ یَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ)
آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه‏اش را براى (پذیرش) اسلام، گشاده مى سازد؛ و آن کس را که بخاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سینه‏اش را آنچنان تنگ مى‏کند که گویا مى‏خواهد به آسمان بالا برود؛ این گونه خداوند پلیدى را بر افرادى که ایمان نمى‏آورند قرار مى‏دهد! (انعام / 125)

34 – سقوط سنگ های آسمانی
 

(یُرْسَلُ عَلَیْکُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ)
شعله‏هایى از آتش بى‏دود، و دودهایى متراکم بر شما فرستاده مى‏شود؛ و نمى‏توانید از کسى یارى بطلبید! (الرحمن / 35)

35 – مطالبی در مورد سیارة زهره
 

(وَالسَّمَاء وَالطَّارِقِ-وَمَا أَدْرَاکَ مَا الطَّارِقُ-النَّجْمُ الثَّاقِبُ)
سوگند به آسمان و کوبنده شب!-و تو نمى‏دانى کوبنده شب چیست!- همان ستاره درخشان و شکافنده تاریکیهاست! (طارق / 3 – 1)

36 – وجود ساکنین دیگر در کرات آسمانی
 

(وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِیهِمَا مِن دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا یَشَاء قَدِیرٌ)
و از آیات اوست آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از جنبندگان در آنها منتشر نموده؛ و او هرگاه بخواهد بر جمع آنها تواناست! (شوری / 29)

چند نکته :
 

مطالبی که ذکر گردید نمونه ای از معجزات و پیشگوئیهای قرآن می باشد و ما برای اختصار فقط به برخی از آیات اشاره نمودیم وگرنه همة آیات الهی دارای اعجاز می باشد. بعضی از اساتید قرآنی به اعجازی به نام اعجاز عددی قرآن اشاره نموده اند که سعی نموده اند تکرار الفاظ و کلمات قرآن را به صورت تناسب بیان نمایند که می توان به کتاب (الاعجاز العددی فی القرآن الکریم) تألیف استاد عبدالرزاق نوفل اشاره نمود که در این کتاب به الفاظی که تناسب دارند اشاره نموده است مانند:
ابلیس 11 بار و استعاذه 11 بار
سیئات 180 مرتبه و صالحات 180 مرتبه
دین 92 مرتبه و مساجد 92 بار
نفع 50 مرتبه و فساد 50 مرتبه
الناس 368 مرتبه و الرسل 368 مرتبه
و یا جناب دکتر ابو زهرا نجدی واژة سجده در قرآن
را 34 مرتبه ذکر نموده اند، یعنی به تعداد سجده های در نمازهای یومیه (11)
یا فرموده اند که کلمة شهر (به معنای ماه) 12 مرتبه تعداد ماههای سال یوم 365 مرتبه (به تعداد روزهای سال) و کلمة ساعه (که قبل از آن یا اسم باشد یا فعل)
24 مرتبه (به تعداد ساعات شبانه روز) آمده است.
یا نظریات دیگری که از علمای سرشناس یا ناشناس دیگر آمده است که تلاش نموده اند یک نظم متناسب و نظم ریاضی را بر کلمات و آیات قرآن برقرار سازند و عمری را در این راه صرف نموده اند که در تحقیقات علماء فن و نابغه و حتی در دلایلی که خود جناب نجدی و نوفل برای تناسب برخی کلمات و آیات آورده اند اثبات می شود که نظم ریاضی قرآن ساخته و پرداخته خود آنان است زیرا اولاًقرآن برای اعجاز بودنش نیاز به نظم ریاضی داشتن ندارد و ثانیاً همانگونه که برخی از موارد اعجاز قرآن در همین کتاب اشاره شد اعجازهای قرآن بسیار فراوان استو نسبت دادن تناسباتی که نه برای بشریت مفید است و نه اثبات کنندة اعجاز قرآن است بلکه در بسیاری از موارد خطاهای معتقدین به تناسب و عدم دقت در شمارش و یا ویژگی هایی که این اشخاص در جهت متناسب نمودن کلمات آورده اند مانند تعداد کلمات ساعة که قبل از آن اسم یا فعل باشد در کتاب من الاعجاز البلاغی و العددی القرآن الکریم که جناب زهری برای اینکه تعداد کلمات ساعه در قرآن را به تعداد ساعات شبانه روز برساند در حالیکه تعداد کلمة ساعه در قرآن 484 مرتبه می باشد فرموده اند:
تعداد کلمة ساعه که قبل از آن اسم یا فعل باشد 24 مرتبه است در حالیکه این صت (ما قبل فعل یا حرف باشد) هیچ ارتباطی با موضوع ندارد و دلیلی است بی ربط و ثالثاً این روش که هر جا برای اثبات مدعایمان کم آوردیم از دلایل بی ارتباط با موضوع استفاده نماییم که کاملاً غلط و اشتباه می باشد و رابعاً قرآن کتابی است که برای پیشرفت و تکامل حقیقی انسانها آمده است و سرگرمی ریاضی و معما نیست که نیاز به تناسبات بین کلمات داشته باشد و علماء باید فکر و تلاش خود را در راه علومی به کار ببرند که سعادت بشریت را تضمین نماید و از فرسوده نمودن و هدر دادن عقل و کوشش خود در راههایی که مفید نیست پرهیز نماید. و خامساً این نظریات ممکن است موجب سوء استفادة دشمنان اسلام قرار بگیرد که اگر قرآن دارای تناسب ریاضی نیست پس از جانب خداوند نمی باشد و یا دچار تحریف و تغییر شده است. خلاصه اینکه قرآن کلام الهی است و برای هدایت بشر باقی باشد تا هم حجت و اعجازی بر نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله باشد و هم تکامل حقیقی انسان ها را باعث شود و گرچه همانطور که در بخش اعجاز قرآنی آمد، قرآن اشاراتی به علوم مختلف و پیشگوییها نیز دارد، این پیشگوییها و اشارات هم تاکنون با علم یقینی بشر مخالفت ننموده است بعضی از اشارات قرآن مانند وجود موجودات دیگر در کرات آسمانی هنوز معلوم نشده و فراتر از علم انسان است و شاید روزی آنها نیز کشف شوند ولی نباید این موضوع باعث شود تا به قرآن به عنوان کتاب پیشگو و فقط علمی نظر نموده و در این راه اساس نزول قرآن را که هدایت بشری است زیر سؤال برد

پیام ولی امر مسلمین جهان در پی اهانت نفرت انگیز به قرآن شریف در

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله العزیز الحکیم

انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون

ملت عزیز ایران، امت بزرگ اسلام!

اهانت جنون‌آمیز و نفرت‌انگیز و مشمئزکننده به قرآن مجید در کشور آمریکا که در سایه امنیت پلیسی آن کشور اتفاق افتاد حادثه تلخ بزرگی است که نمی‌توان آن را تنها در حد یک حرکت ابلهانه از سوی چند عنصر بی‌ارزش و مزدور به حساب آورد.

این یک اقدام محاسبه شده از سوی مراکزی است که از سالها پیش به این طرف سیاست اسلام هراسی و اسلام‌ستیزی را در دستور کار خود قرار داده و با صدها شیوه و هزاران ابزار تبلیغاتی و عملیاتی به مبارزه با اسلام و قرآن پرداختند.

رهبر معظم انقلاب

این حلقه دیگری از زنجیره ننگینی است که با خیانت سلمان رشدی مرتد آغاز شد و با حرکت کارتونیست خبیث دانمارکی و دهها فیلم ضد اسلام ساخته شده در هالیوود ادامه یافت و اکنون به این نمایش نفرت‌انگیز رسیده است.

پشت صحنه این حرکات شرارت‌بار کیست و چیست؟

مطالعه این روند شرارت که در این سالها با عملیات جنایت‌بار در افغانستان و عراق و فلسطین و لبنان و پاکستان همراه بود تردیدی باقی نمی‌گذارد که طراحی و اتاق فرمان آن در دستان سران نظام سلطه و اتاق‌ فکرهای صهیونیستی است که از بیشترین نفوذ در دولت آمریکا و سازمان‌های امنیتی و نظامی آن و نیز در دولت انگلیس و برخی دولت‌های اروپایی برخوردار است.

هدف از اقدام نفرت‌انگیز اخیر آن است که از سویی مقابله با اسلام و مسلمین در جامعه مسیحی به سطوح همگانی مردم کشیده شود و با دخالت کلیسا و کشیش رنگ مذهبی گرفته و پشتوانه‌ای از تعصبات و تعلقات دینی بیابد و از سوی دیگر ملت‌های مسلمان را که از این جسارت بزرگ به خشم آمده و جریحه‌دار می‌شوند از مسائل و تحولات دنیای اسلام و خاورمیانه غافل سازند.

اینها همان کسانی‌اند که پژوهش‌های حقیقت‌یاب مستقل، روز به روز بیشتر انگشت اتهام را در ماجرای حمله‌ به برج‌ها در یازده سپتامبر به سوی آنان متوجه می‌کنند. آن ماجرا بهانه حمله به افغانستان و عراق را به رئیس جمهور جنایتکار وقت آمریکا داد و او اعلام جنگ صلیبی کرد و همان شخص بنابر گزارش‌ها، دیروز اعلام کرده است که این جنگ صلیبی با ورود کلیسا به صحنه کامل شد.

هدف از اقدام نفرت‌انگیز اخیر آن است که از سویی مقابله با اسلام و مسلمین در جامعه مسیحی به سطوح همگانی مردم کشیده شود و با دخالت کلیسا و کشیش رنگ مذهبی گرفته و پشتوانه‌ای از تعصبات و تعلقات دینی بیابد و از سوی دیگر ملت‌های مسلمان را که از این جسارت بزرگ به خشم آمده و جریحه‌دار می‌شوند از مسائل و تحولات دنیای اسلام و خاورمیانه غافل سازند.

این اقدام کینه‌توزانه نه آغاز یک جریان بلکه یک مرحله از روند طولانی‌مدت اسلام‌ستیزی به سرکردگی صهیونیزم و رژیم آمریکا است. اینک همه سران استکبار و ائمة‌الکفر در برابر اسلام قرار گرفته‌اند.

اسلام، دین آزادی و معنویت انسان و قرآن، کتاب رحمت و حکمت و عدالت است. وظیفه همه آزادیخواهان جهان و همه ادیان ابراهیمی است که در کنار مسلمانان با سیاست پلید اسلام‌ستیزی با این شیوه‌های نفرت‌بار مقابله کنند.

سران رژیم آمریکا نمی‌توانند با سخنان فریبنده و میان‌تهی خود را از ادعا و همراهی با این پدیده زشت تبرئه کنند.

سالهاست که مقدسات و همه حقوق و حرمت میلیون‌ها مسلمان مظلوم در افغانستان و پاکستان، عراق و لبنان و فلسطین زیر پا گذاشته شده است. صدها هزار کشته، دهها هزار زن و مرد اسیر و زیر شکنجه، هزاران کودک و زن ربوده شده و میلیون‌ها معلول و آواره و بی‌خانمان قربانی چه چیزی شده است؟ و با همه این مظلومیت‌ها چرا در رسانه‌های جهانی غرب مسلمان را مظهر خشونت و قرآن و اسلام را خطری برای بشریت وانمود می‌کنند؟ چه کسی باور می‌کند که

رهبر معظم انقلاب

این توطئه گسترده بدون کمک و دخالت حلقه‌های صهیونیستی درون دولت آمریکا ممکن و عملی است؟

برادران و خواهران مسلمان در ایران و سراسر جهان!

لازم می‌دانم این چند نکته را به همه متذکر گردم:

اولاً: این حادثه و حوادث پیش از آن به روشنی نشان می‌دهد که آنچه که امروز آماج حمله نظام استکبار جهانی است اصل اسلام عزیز و قرآن مجید است.

صراحت مسکتبران در دشمنی با جمهوری اسلامی ناشی از صراحت ایران اسلامی در مقابله با استکبار است و تظاهر آنها به دشمن نبودن با اسلام و دیگر مسلمانان دروغی بزرگ و فریبی شیطانی است.

آنان با اسلام و هرآنکس که به آن پایبند است و هرآنچه نشانه مسلمانی است دشمن‌اند.

ما مسلمان هرگز به عمل مشابهی در مورد مقدسات ادیان دیگر دست نخواهیم زد. نزاع میان مسلمان و مسیحی در سطح عمومی خواسته دشمنان و طراحان این نمایش دیوانه‌وار است درس قرآن به ما در نقطه مقابل آن قرار دارد.

ثانیاً: این سلسله‌ کینه‌توزی‌ها با اسلام و مسلمین ناشی از آن است که از چند دهه پیش تاکنون نور اسلام از همیشه تابنده‌تر و نفوذ آن در دلها در جهان اسلام و حتی غرب از همیشه بیشتر شده است ناشی از آن است که امت اسلام از همیشه بیدارتر شده و ملت‌های مسلمان اراده کرده‌اند زنجیره‌های دو قرن استعمار و تجاوز مستکبران را پاره کنند.

حادثه اهانت به قرآن و پیامبر عظیم‌الشأن (ص) با همه تلخی در دل خود حامل بشارتی بزرگ است. خورشید پرفروغ قرآن روزبه‌روز بلندتر و درخشنده‌تر خواهد شد.

ثالثا: همه باید بدانیم که حادثه اخیر ربطی به کلیسا و مسیحیت ندارد و حرکات عروسکی چند کشیش ابله و مزدور را نباید به پای مسیحیان و مردان دینی آنان بنویسیم.

ما مسلمان هرگز به عمل مشابهی در مورد مقدسات ادیان دیگر دست نخواهیم زد. نزاع میان مسلمان و مسیحی در سطح عمومی خواسته دشمنان و طراحان این نمایش دیوانه‌وار است درس قرآن به ما در نقطه مقابل آن قرار دارد.

و رابعاً: طرف مطالبه همه مسلمانان امروز دولت آمریکا و سیاستمداران آن است. آنها اگر در ادعای دخالت نداشتن خود صادقند باید عوامل اصلی این جنایت بزرگ و بازیگران میدانی آن را که دل 1.5 میلیارد مسلمان را به درد آورده‌اند به گونه‌ای شایسته به مجازات برسانند.

والسلام علی عبادالله الصالحین

سیدعلی خامنه‌ای

22 شهریور 1389

فرجام تلخ قرآن سوزی

تری جونز

ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یسْتَهْزِئُونَ(الروم/10)

آنگاه سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به سخره گرفتند!

 

در جاهلیت مدرن، بار دیگر سپاهیان ابرهه، این بار از سرزمین شیطان بزرگ، سوار بر اریکه جهالت به مصاف نور و روشنایی تاختند.ابابیلی‌ها به سر کردگی پدر نادانی، ابوجهل زمان، تری جونز، کشیش مالیخولیایی و دیوانه رفتار فلوریدایی، سنگ فتنه از منجنیق دنائت و کج فهمی به سوی کتاب آفتاب آفرین فرقان و صحیفه به حق ناطق قرآن افکندند. و صد البته باز به روشنی پیداست که هزیمت، سرنوشت محتوم این نبرد ناخجسته است.

دنیای غرب به مَثَل، شخص نادانی را ماننده است که با جهد بیهوده می‌کوشد تا بر سطح آب نقشی بیافریند و هر بار موجی می‌آید و این نقش را بر هم می‌زند.

این اولین بار نیست که یاوران صهیون با تمام کوتاه دستی، این چنین درازدستی می‌کنند، به یقین آخرین بار نیز نخواهد بود.

پیش از این نیز از جانب این خصم نابکار بر ساحت این صحیفه آسمانی، اهانت‌های بسیار رفته است اما مگر شعاع آفتاب را می‌توان کشت؟

صهیونیست پلید می پندارد با چنین حرکت‌های ابلهانه و شرمگینانه می تواند حیات رو به زوالش را چند صباحی بیشتر تمدید کند حال آنکه صدای سرفه های مرگ صهیونیزم جهانی از هم اکنون گوش عالم را کر کرده است.

چه باطل اندیش‌اند اینان که گمان برده‌اند خاک بر چهره خورشید حقیقت می‌توان افشاند و با سلاح جهالت به مصاف روشنایی می‌توان رفت!

تو گویی اینان نمی دانند که اهانت روا داشتن به ساحت کتابی الهی، توهین به دیگر صحف آسمانی و همه اهل کتاب است.

و براستی آیا نمی دانند کتابی را به آتش می کشند که تنها گواه زنده و صحه گذار بر حقانیت یهودیت و مسیحیت تحریف ناشده است؟

مگر در این کتاب، از فرستادگان این هر دو آیین، به حقیقت و نیکی سخن نرفته است؟ آیا این حماقت جنون آمیز، مخدوش نمودن چهر های این پیامبران والا رتبه نیست؟

تاریخ از یاد نمی برد روزی را که سپاهیان ابرهه، گستاخانه بر خانه امن ربوبی حمله آوردند، و ارباب خانه، سفیران عذابش را به سوی ایشان گسیل داشت، و ابابیلیان را برای همیشه رسوای تاریخ ساخت.

آری!این سنت همیشه ساری و تبدیل ناپذیرهستی آفرین است که دست دشمن دون دین را زود رسوا می‌کند و در همین سرای دنیا از گرده ظالم انتقام می‌کشد.

وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیاتِنَا أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ(البقرة/39)

امروز کیست که نداند دنیای غرب از سر اسلام ستیزی و اسلام هراسی به چنین اعمال ننگین و نفرت آوری دست می‌یازد.

کیست که نداند حادثه 11 سپتامبر که تا کنون دستاویز توطئه های ضد بشری بی شمار گردیده است، پروژه ای خودساخته و طرحی پیشگیرانه است که از گسترش روزافزون آیین انسان آفرین اسلام می هراسد.

آری!جنایات ننگ آور فرزندان یهودا وهتاکی‌های وهن آمیز یاوران صهیون به آیین پاک مسلمانی، تیشه‌ایست که پیش‌ از این ریشه‌های امپراتوری هژمونیک آمریکا را از بیخ زده است.

این اولین بار نیست که یاوران صهیون با تمام کوتاه دستی، این چنین درازدستی می‌کنند، به یقین آخرین بار نیز نخواهد بود.

پیش از این نیز از جانب این خصم نابکار بر ساحت این صحیفه آسمانی، اهانت‌های بسیار رفته است اما مگر شعاع آفتاب را می‌توان کشت؟

صهیونیست پلید از روی جهالت، می پندارد با چنین حرکت‌های ابلهانه و شرمگینانه می تواند حیات رو به زوالش را چند صباحی بیشتر تمدید کند حال آنکه صدای سرفه های مرگ صهیونیزم جهانی از هم اکنون گوش عالم را کر کرده است.

پیش از این نیز نماینده راستگرای پارلمان هلند، ویلدرز، با توطئه فیلم فتنه، آیین پاک مسلمانی و این کتاب ناب وحیانی را مظهر خشونت و ترور خوانده بود؛ اما فرجام، مگر چه شد؟

جز اینکه این کتاب جهالت سوز در صدر فروش کتاب های برتر دنیا نشست. و جز اینکه گذر زمان، حقانیت این کتاب را بر آفتاب افکند و خیل دلهای آزاده را - حتی در همان بلاد کفر- به آغوش پر مهر اسلام کشانید.

این وعده حق الهی است که:

یرِیدُونَ أَنْ یطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ(التوبة/32)

اینک در قبال این دسیسه برخاسته از آل استکبار ، چه جای سکوت، که دم فروبستن و هیچ ندیدن و نگفتن در قاموس و ناموس مسلمانی نوشته نیست.

آری! شب به اراده شب پرستان نمی‌ماند و آفتاب روشنی بخش اسلام از پس ابرهای تیره و ظلمت زای جهالتشان خواهد تابید.
و کسانی که کافر شدند، و آیات ما را دروغ پنداشتند اهل دوزخند؛ و همیشه در آن خواهند بود.